1. Carter was dubiously convicted of shooting three white men in a bar.
[ترجمه گوگل]کارتر به طور مشکوکی به اتهام تیراندازی به سه مرد سفیدپوست در یک کافه محکوم شد
[ترجمه ترگمان]کارتر با تردید به تیراندازی سه مرد سفید در یک نوار متهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کارتر با تردید به تیراندازی سه مرد سفید در یک نوار متهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He eyed Coyne dubiously.
[ترجمه گوگل]او با تردید به کوین نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با تردید به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با تردید به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She looked at me dubiously and asked for identification.
[ترجمه گوگل]او با تردید به من نگاه کرد و درخواست شناسایی کرد
[ترجمه ترگمان]با تردید به من نگاه کرد و کارت شناسایی را پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با تردید به من نگاه کرد و کارت شناسایی را پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The doctor looked dubiously at her stomach, sighed, and wrote her a prescription for more sedatives.
[ترجمه گوگل]دکتر با تردید به شکم او نگاه کرد، آهی کشید و برای او یک نسخه آرامبخش بیشتر نوشت
[ترجمه ترگمان]دکتر با تردید به شکمش نگاه کرد و آهی کشید و یک نسخه از داروی مسکن برایش نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دکتر با تردید به شکمش نگاه کرد و آهی کشید و یک نسخه از داروی مسکن برایش نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. One Lancashire grandfather's warm hospitality was more dubiously remembered: he was a very jovial man.
[ترجمه گوگل]مهمان نوازی گرم یکی از پدربزرگ های لنکشایری به طرز مشکوکی در یادها ماند: او مردی بسیار شوخ طبع بود
[ترجمه ترگمان]میهمان نوازی گرم پدربزرگ Lancashire بود که با شک و تردید به یاد می آورد: او مرد بسیار خوبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میهمان نوازی گرم پدربزرگ Lancashire بود که با شک و تردید به یاد می آورد: او مرد بسیار خوبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. So I shook my head dubiously and rolled on upstairs and visited my buddies.
[ترجمه گوگل]پس با تردید سرم را تکان دادم و به طبقه بالا رفتم و به ملاقات دوستانم رفتم
[ترجمه ترگمان]بنابراین با حالت تردیدآمیزی سرم را تکان دادم و به طبقه بالا چرخیدم و به دیدن دوستام رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین با حالت تردیدآمیزی سرم را تکان دادم و به طبقه بالا چرخیدم و به دیدن دوستام رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. " What does he have to do? " queried Chin dubiously.
[ترجمه گوگل]چین با تردید پرسید: "او باید چه کار کند؟"
[ترجمه ترگمان]او باید چه کار کند؟ چین با شک و تردید پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او باید چه کار کند؟ چین با شک و تردید پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He walked out fast, leaving the head waiter staring dubiously at the flimsy blue paper.
[ترجمه گوگل]سریع بیرون رفت و گارسون را رها کرد که با تردید به کاغذ آبی نازک خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]با سرعت خارج شد و سر پیشخدمت را که با شک و تردید به کاغذ آبی شل وول خیره شده بود ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با سرعت خارج شد و سر پیشخدمت را که با شک و تردید به کاغذ آبی شل وول خیره شده بود ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید