dualism

/ˈduːəˌlɪzəm//ˈdjuːəlɪzəm/

معنی: دوتایی، دویی، دو خدا گرایی، دوتاپرستی
معانی دیگر: دوگانگی، ثنویت، دوگرایی، دوگانه انگاری، (فلسفه - این اندیشه: جهان از ماده و روح تشکیل شده است) دوگانگی جهان

جمله های نمونه

1. Western dualism values mind over body.
[ترجمه گوگل]دوگانه گرایی غربی برای ذهن بر بدن ارزش قائل است
[ترجمه ترگمان]dualism غربی ذهن را نسبت به جسم تغییر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We also hear the results of this false dualism in less extreme situations in our own public life.
[ترجمه گوگل]ما همچنین نتایج این دوگانگی کاذب را در موقعیت های کمتر افراطی در زندگی عمومی خود می شنویم
[ترجمه ترگمان]ما همچنین نتایج این دوگانگی اشتباه را در شرایط کم تر شدید در زندگی عمومی خود می شنویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dualism My work is impure; it is clogged with matter.
[ترجمه گوگل]دوگانگی کار من ناپاک است آن را با ماده مسدود شده است
[ترجمه ترگمان]کار من ناپاک است و از موضوع کام لا مسدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This way of understanding reality or dualism is illustrated in Figure
[ترجمه گوگل]این روش درک واقعیت یا دوگانگی در شکل نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]این روش درک واقعیت یا دوگانگی در شکل نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This dualism tended to reinforce a form of psychophysical parallelism in ethology.
[ترجمه گوگل]این دوگانگی تمایل به تقویت نوعی توازی روانی فیزیکی در اخلاق شناسی داشت
[ترجمه ترگمان]این دوگانگی به تقویت شکل of روانی روانی در ethology گرایش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The transition from dualism to monism is painful.
[ترجمه گوگل]گذار از ثنویت به مونیسم دردناک است
[ترجمه ترگمان]گذار از دوگانگی به monism دردآور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the good old days of rampant dualism, the mind was rarely mentioned in polite society.
[ترجمه گوگل]در روزهای خوب ثنویت گرایی افسارگسیخته، ذهن به ندرت در جامعه مودب مطرح می شد
[ترجمه ترگمان]در روزگاران خوش of شایع، ذهن به ندرت در جامعه مودب ذکر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The second question which an opponent of dualism such as a functionalist must face, concerns the alleged privacy of the mental.
[ترجمه گوگل]سوال دومی که مخالفان دوگانه انگاری مانند کارکردگرا باید با آن روبرو شوند، مربوط به حریم خصوصی ادعایی ذهن است
[ترجمه ترگمان]سوال دوم که رقیب of مانند a باید با آن روبرو شود، به حریم خصوصی فرد مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is a long road from dualism to monism.
[ترجمه گوگل]از ثنویت تا مونیسم راهی طولانی است
[ترجمه ترگمان]این یک راه طولانی است از dualism تا monism
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Surrealism is an escape from dualism.
[ترجمه گوگل]سوررئالیسم فرار از ثنویت است
[ترجمه ترگمان] surrealism \"یه فراری از\" dualism \"- ه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Part II of the dissertation discusses the dualism of the administrative offence . This part consists of three parts as dual injuria, dual irregularity and dual liability.
[ترجمه گوگل]بخش دوم پایان نامه در مورد دوگانگی جرم اداری بحث می کند این قسمت از سه قسمت جراحت مضاعف، بی نظمی دوگانه و مسئولیت دوگانه تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]بخش دوم این رساله، دوگانگی جرم اداری را مورد بحث قرار می دهد این بخش شامل سه بخش به عنوان دوگانه دوگانه، دوگانه دوگانه و مسیولیت دوگانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Philosophical constructs like mind-body dualism are explained as the transfer of master/servant relations into the domain of abstract thought.
[ترجمه گوگل]سازه های فلسفی مانند دوگانگی ذهن و بدن به عنوان انتقال روابط ارباب/خدمت به حوزه تفکر انتزاعی توضیح داده می شود
[ترجمه ترگمان]ساختارهای فلسفی مثل دوگانگی ذهن - بدنه به عنوان انتقال روابط ارباب \/ خدمتگزار به حوزه تفکر انتزاعی توضیح داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dualism between the president and Congress kicked off this confrontation.
[ترجمه گوگل]دوگانگی بین رئیس جمهور و کنگره این تقابل را آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]جدایی بین رئیس جمهور و کنگره این رویارویی را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The dualism of liberal vs vocational education seems very common in educational history.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد دوگانه گرایی لیبرال در مقابل آموزش حرفه ای در تاریخ آموزشی بسیار رایج است
[ترجمه ترگمان]The لیبرال در مقایسه با آموزش حرفه ای و حرفه ای در تاریخ آموزشی بسیار رایج به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Their consumption style dualism the scientific and reasonable modern characters and consumption style of consumerist.
[ترجمه گوگل]سبک مصرف آنها دوگانه گرایی شخصیت های علمی و معقول مدرن و سبک مصرف مصرف گرایان است
[ترجمه ترگمان]سبک مصرف آن ها، ویژگی های مدرن و منطقی مدرن و سبک مصرف of را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوتایی (اسم)
dualism

دویی (اسم)
dualism

دو خداگرایی (اسم)
dualism

دوتا پرستی (اسم)
dualism

تخصصی

[برق و الکترونیک] همزادی

انگلیسی به انگلیسی

• state of consisting of two parts, duality, doubleness; belief that mind and matter exist separately (philosophy); belief that good and evil are embodied in two separate divine beings or principles (theology)
dualism is the state of having two main parts or aspects, or the belief that something has two main parts or aspects; a formal word.

پیشنهاد کاربران

دوگانه گرایی
رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی، معتقد بود ذهن و مغز دو پدیده ی کاملا مستقل اند و اصول متفاوتی بر آن ها حاکم است: ذهن ماهیت غیرمادی دارد و مغز ماهیت مادی. او عقیده داشت وجود انسان از این دوگانگی تشکیل شده، برای همین اسم مکتبش را "دوگانه گرایی" گذاشتند
دوگانه انگاری، �یا این یا آن� انگاری
Either/or thinking
دوگانه بینی - دوگانه اندیشی - دوگانه پنداری - سیاه و سفید بینی
dualism ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: دوگانه گرایی
تعریف: باور به اینکه ذهن و بدن دو قلمروِ مستقل با دو جوهر متمایزند که با یکدیگر تعامل دارند
دوگانه باوری
دوگانه گرایی

بپرس