dry goods

/ˈdraɪˈɡʊdz//draɪɡʊdz/

معنی: خشکبار، اجناس خشک
معانی دیگر: (کالای خشک مانند پارچه و نخ و سایر وسایل دوزندگی) منسوجات

جمله های نمونه

1. Charleston and Fairbank arose to provide food and dry goods to the miners and millworkers.
[ترجمه Marjan] چارلستون و فیربانک برای آماده کردن غذا . خشکبار معدنچی ها و کارگران آسیاب برخاستند
|
[ترجمه گوگل]چارلستون و فیربانک به وجود آمدند تا مواد غذایی و کالاهای خشک را برای معدنچیان و کارگران آسیاب فراهم کنند
[ترجمه ترگمان]\"چارلستون\" و \"fairbank\" برای تهیه غذا و کالاهای خشک به معدنچیان و millworkers ها آمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her father owns the big dry goods store.
[ترجمه N] پدرش صاحب فروشگاه خشکبار بزرگی است
|
[ترجمه گوگل]پدرش صاحب فروشگاه بزرگ خشکبار است
[ترجمه ترگمان]پدرش صاحب فروشگاه بزرگ dry
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Morgenroth the clothier and Gibson the dry goods man. "
[ترجمه مرجان] مورگنروث لباس فروش و گیبسون مرد پارچه فروش
|
[ترجمه گوگل]مورگنروث لباس‌فروش و گیبسون مرد کالاهای خشک "
[ترجمه ترگمان]\"clothier\" و \"گیبسون\" را \"مرد خشک شده\" نامیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The floor was stacked highly with bales of dry goods.
[ترجمه گوگل]کف به شدت با عدل های کالای خشک انباشته شده بود
[ترجمه ترگمان]کف اتاق با bales از کالاهای خشک پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was a wholesale dry goods concern and employed women.
[ترجمه گوگل]این یک شرکت عمده فروشی کالاهای خشک بود و زنان را استخدام می کرد
[ترجمه ترگمان]این یک نگرانی عمده کالاهای خشک بود و زنان را استخدام می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dry goods are staples of the store.
[ترجمه گوگل]کالاهای خشک از لوازم اصلی فروشگاه هستند
[ترجمه ترگمان]کالاهای خشک، کالاهای اصلی فروشگاه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After checking dry goods storage we went up to the frozen food storage.
[ترجمه گوگل]پس از بررسی انبار کالاهای خشک به انبار مواد غذایی منجمد رفتیم
[ترجمه ترگمان]پس از چک کردن انبار کردن کالاهای خشک، ما به انبار مواد غذایی منجمد رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Waiting out the rain in dry goods shop in the center of Heshun's old town.
[ترجمه گوگل]منتظر باران در مغازه خشکبار در مرکز شهر قدیمی هشون هستید
[ترجمه ترگمان]منتظر باران در مغازه dry در مرکز شهر قدیمی Heshun بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His father kept a dry goods store in Boston.
[ترجمه گوگل]پدرش یک مغازه خشکبار در بوستون داشت
[ترجمه ترگمان]پدرش فروشگاه کالاهای خشک را در بوستون نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Richard decided to get out of the dry goods business.
[ترجمه گوگل]ریچارد تصمیم گرفت از تجارت کالاهای خشک خارج شود
[ترجمه ترگمان]ریچارد تصمیم گرفت از تجارت کالاهای خشک خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The floor was stacked high with bales of dry goods.
[ترجمه گوگل]کف با عدل های کالای خشک روی هم چیده شده بود
[ترجمه ترگمان]کف اتاق با bales از کالاهای خشک پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Use the glazed cupboards to display attractive china and to provide storage space for attractively packaged dry goods.
[ترجمه گوگل]از کمدهای لعاب دار برای نمایش ظروف چینی جذاب و فراهم کردن فضای ذخیره سازی برای کالاهای خشک بسته بندی جذاب استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از قفسه های شیشه ای برای نمایش ظروف چینی جذاب استفاده کنید و فضای ذخیره سازی را برای کالاهای خشک شده بسته بندی کننده فراهم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Have you ever had any experience in the wholesale dry goods business?
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال تجربه ای در تجارت عمده فروشی خشکبار داشته اید؟
[ترجمه ترگمان]تا به حال تجربه تجاری را در تجارت خشک و خشک تجربه کرده ای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They also pasta as oil deep - fried food, dry goods become.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین ماکارونی به عنوان روغن عمیق - غذای سرخ شده، کالاهای خشک تبدیل می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین پاستا به عنوان غذای سنگین سرخ شده و کالاهای خشک تهیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشکبار (اسم)
dried fruit, dry goods

اجناس خشک (اسم)
dry goods

انگلیسی به انگلیسی

• textile fabrics; notions, haberdashery, small items
dry goods are cloth, thread, and other things that are sold at a draper's shop; used in american english.

پیشنهاد کاربران

dry goods ( n ) =cloth and things that are made out of cloth, such as clothes and sheets, e. g. a dry goods store.
dry goods

بپرس