dry clean

/ˈdraɪˈkliːn//draɪkliːn/

خشک شویی کردن، لباس را با بخار تمیز کردن بابنزین پاک کردن، لکه گیری کردن

جمله های نمونه

1. My dry cleaning should be ready this afternoon.
[ترجمه گوگل]خشکشویی من باید امروز بعد از ظهر آماده باشد
[ترجمه ترگمان]خشکشویی من باید امروز بعد از ظهر آماده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This dress has to be dry cleaned.
[ترجمه گوگل]این لباس باید خشک شویی شود
[ترجمه ترگمان]این لباس باید خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Your dry cleaning will be ready on Thursday.
[ترجمه گوگل]خشکشویی شما در روز پنجشنبه آماده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن خشک شما در روز پنجشنبه آماده خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ahmad once represented a dry cleaning branch manager who had an epileptic seizure on the job.
[ترجمه گوگل]احمد زمانی نماینده یکی از مدیران شعبه خشکشویی بود که در حین کار دچار تشنج شده بود
[ترجمه ترگمان]احمد یک مدیر بخش تمیزکاری خشک بود که حمله ای ناگهانی به این شغل داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I used to pick up her dry cleaning and run errands for her.
[ترجمه Alireza] من عادت داشتم لباس هاش رو از خشکشویی بگیرم و کارهاش رو انجام بدم
|
[ترجمه گوگل]خشک شویی او را برمی داشتم و برایش کار می کردم
[ترجمه ترگمان]من عادت داشتم که لباسامو در بیارم و یه ماموریت براش انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dry cleaning solvent Detergent one teaspoon of washing powder with a half pint of lukewarm water.
[ترجمه گوگل]حلال خشک شوینده یک قاشق چایخوری پودر لباسشویی با نیم پیمانه آب ولرم
[ترجمه ترگمان]حلال تمیز کردن خشک یک قاشق چای خوری پودر لباس شویی با نیم لیتر آب ولرم مخلوط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Specialist private dry cleaning of antique textiles: Bernard Dore works for the National Trust and national museums as well as dealers.
[ترجمه گوگل]خشک شویی خصوصی تخصصی منسوجات عتیقه: برنارد دور برای مؤسسه اعتماد ملی و موزه های ملی و همچنین فروشندگان کار می کند
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن خشک خصوصی در پارچه های عتیقه: برنارد Dore برای بنیاد ملی تراست و موزه های ملی و نیز فروشندگان کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The dry cleaner delivers, mobile clinics come to you.
[ترجمه گوگل]خشکشویی تحویل می دهد، کلینیک های سیار به شما مراجعه می کنند
[ترجمه ترگمان]The خشک، کلینیک های سیار به شما مراجعه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pick up your dry cleaning and your clothes will come wrapped in plastic bags promoting Blockbuster or a new long-distance telephone service.
[ترجمه گوگل]خشکشویی خود را بردارید و لباس‌هایتان در کیسه‌های پلاستیکی قرار می‌گیرند که تبلیغات بلاک‌باستر یا یک سرویس تلفن راه‌دور جدید را تبلیغ می‌کنند
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن خشک خود را جمع کنید و لباس هایتان در کیسه های پلاستیکی پیچیده شده و یا سرویس تلفن راه دور جدیدی را تبلیغ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Rats. I forgot to pick up my dry cleaning.
[ترجمه گوگل]موش ها فراموش کردم خشکشویی ام را تحویل بگیرم
[ترجمه ترگمان]موش صفت یادم رفت لباسامو بردارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When it rang out a sterile towel dry clean water.
[ترجمه گوگل]وقتی زنگ زد یک حوله استریل آب تمیز را خشک کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی که یک حوله استریل را در آب تمیز خشک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These durable slippers are dry clean only.
[ترجمه گوگل]این دمپایی های بادوام فقط خشک تمیز می شوند
[ترجمه ترگمان]این دمپایی های durable فقط خشک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How much do you charge to dry clean this sweater?
[ترجمه گوگل]برای خشکشویی این پلیور چقدر هزینه می کنید؟
[ترجمه ترگمان]چقدر میخوای این پلیور رو تمیز کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A classic, cool-weather motif in traditional lambswool. Importent, Dry clean.
[ترجمه گوگل]یک نقوش کلاسیک با آب و هوای خنک در پشم بره سنتی مهم، خشکشویی
[ترجمه ترگمان]یک نقش و نگار کلاسیک در آب و هوا در lambswool سنتی importent، تمیز و تمیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] شستشوی خشک (غیر آبی ) - خشک شویی

انگلیسی به انگلیسی

• when clothes are dry-cleaned, they are cleaned with a liquid chemical rather than with water.

پیشنهاد کاربران

dry - clean
to clean clothes with chemicals, not water
تمیز کردن لباس ها با مواد شیمیایی، نه آب، خشکشویی کردن لباس
This dress has to be dry - cleaned.
Tripp also informed Starr of the existence of a navy blue dress that Lewinsky owned that was soiled with Clinton's semen. During their friendship, Lewinsky had shown the dress to Tripp and said she intended to have it dry - cleaned. Tripp convinced her not to have it cleaned.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/dry-clean
خشکشویی کردن لباس
خشک شویی

بپرس