drumming


معنی: ضربت زنی

جمله های نمونه

1. jubilant drumming
طبل شادیانه

2. their radios kept drumming their dogmatic ideas into the people's heads
رادیوهای آنها عقاید تعصب آمیز آنان را به کله ی مردم فرو می کردند.

3. She was drumming with her fingers on the table.
[ترجمه گوگل]با انگشتانش روی میز طبل می زد
[ترجمه ترگمان]با انگشتانش روی میز ضرب گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stop drumming on the desk.
[ترجمه گوگل]طبل زدن روی میز را متوقف کنید
[ترجمه ترگمان] اینقدر روی میز ضرب نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They were busy canvassing and drumming up sentiment against the new government.
[ترجمه گوگل]آن‌ها مشغول بررسی و طبل زدن احساسات علیه دولت جدید بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها مشغول مبارزه و مبارزه با احساسات علیه دولت جدید بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's in Europe drumming up business for her new company.
[ترجمه گوگل]او در اروپا است تا برای شرکت جدیدش تجارت کند
[ترجمه ترگمان]او در اروپا برای شرکت تازه او در اروپا ضرب گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He travelled throughout Latin America drumming up support for the confederation.
[ترجمه گوگل]او به سراسر آمریکای لاتین سفر کرد تا از کنفدراسیون حمایت کند
[ترجمه ترگمان]او در سراسر آمریکای لاتین سفر کرد و با حمایت کنفدراسیون درگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Drumming is a good way of developing your sense of rhythm.
[ترجمه گوگل]طبل زدن راه خوبی برای تقویت حس ریتم شماست
[ترجمه ترگمان]drumming راه خوبی برای توسعه درک شما از ریتم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She has been drumming every office.
[ترجمه گوگل]او بر هر دفتری طبل زده است
[ترجمه ترگمان] اون همه دفترش رو با طبل زدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We've succeeded in drumming up a lot of local support for our attempt to stop the hospital being closed.
[ترجمه گوگل]ما موفق شده‌ایم حمایت‌های محلی زیادی برای تلاش خود برای جلوگیری از بسته شدن بیمارستان به دست آوریم
[ترجمه ترگمان]ما موفق شدیم تعداد زیادی از حمایت محلی را برای تلاش خود برای جلوگیری از بسته بودن بیمارستان به دست آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was drumming his fingers nervously on the arm of the chair.
[ترجمه گوگل]انگشتانش را عصبی روی بازوی صندلی میکوبید
[ترجمه ترگمان]با حالتی عصبی روی بازوی صندلی ضرب گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The rain are drumming against the windowpane.
[ترجمه گوگل]باران به شیشه پنجره می کوبد
[ترجمه ترگمان]شیشه پنجره ها به شیشه پنجره ها کوبیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Perot was in Europe, drumming up business for his new investment company.
[ترجمه گوگل]پروت در اروپا بود و برای شرکت سرمایه گذاری جدید خود کار می کرد
[ترجمه ترگمان]پیروت در اروپا بود و برای شرکت سرمایه گذاری جدید خود به کار پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The band are drumming a rhythm for dancers.
[ترجمه گوگل]گروه در حال زدن ریتمی برای رقصندگان هستند
[ترجمه ترگمان]گروه با ریتم رقاصان در حال طبل زدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His drumming was all over the place.
[ترجمه گوگل]طبل زدن او همه جا را فرا گرفته بود
[ترجمه ترگمان]سر جای خود ضرب گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضربت زنی (اسم)
drumming

انگلیسی به انگلیسی

• playing the drums
drumming is the action of playing the drums.

پیشنهاد کاربران

بپرس