drumbeat

/ˈdrəmˌbiːt//ˈdrʌmbiːt/

معنی: صدای کوس یا طبل، ضربه طبل
معانی دیگر: صدای طبل، آواز دهل، آوای کوس، صدای کوس

جمله های نمونه

1.
صدای طبل

2. They timed their steps to the drumbeat.
[ترجمه گوگل]آنها گام های خود را با صدای طبل زمان بندی کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها قدم های خود را به هم رساندند تا در مراسم عزاداری شرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The drumbeat of the Gingrich case had poisoned the atmosphere in the House for weeks.
[ترجمه گوگل]ضربات طبل پرونده گینگریچ برای هفته ها فضای مجلس را مسموم کرده بود
[ترجمه ترگمان]در عین حال، در مورد این پرونده گینگریچ، جو حاکم بر فضا برای هفته ها مسموم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Before the crisis drumbeat intensifies, a few facts are worth remembering.
[ترجمه گوگل]قبل از تشدید ضربات طبل بحران، چند واقعیت ارزش یادآوری را دارد
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه این بحران شدت بگیرد، چند واقعیت ارزش به یاد سپردن را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The drumbeat for an appointment of an independent counsel to investigate alleged abuses in campaign financing will almost certainly escalate.
[ترجمه گوگل]تقریباً مطمئناً ضرب و شتم برای انتصاب یک وکیل مستقل برای بررسی تخلفات ادعایی در تأمین مالی کمپین تشدید خواهد شد
[ترجمه ترگمان]در این مراسم برای قرار دادن یک مشاور مستقل برای تحقیق درباره سو استفاده در تامین مالی کمپین، قطعا تشدید خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The drumbeat of articles about Secretary of State Madeleine K.
[ترجمه گوگل]صدای طبل مقالات درباره وزیر امور خارجه مادلین کی
[ترجمه ترگمان]مقالات مربوط به وزیر امور خارجه، مادلین کی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The marchers timed their steps to the drumbeat.
[ترجمه گوگل]راهپیمایان گام های خود را به ضرب طبل زمان بندی کردند
[ترجمه ترگمان]راهپیمایی کنندگان گام های خود را بر روی این مراسم گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The warmongers kept up their drumbeat on Iraq.
[ترجمه گوگل]جنگ طلبان به طبل خود بر عراق ادامه دادند
[ترجمه ترگمان]The هم drumbeat را در عراق برگزار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Markets are marching partly to a drumbeat of improving economic news.
[ترجمه گوگل]بازارها تا حدودی به سمت طبل بهبود اخبار اقتصادی حرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]بازارها تا حدودی در یک برنامه بهبود اخبار اقتصادی راهپیمایی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is above all to the drumbeat of Wilsonian idealism that American foreign policy has marched since his watershed presidency, and continues to march to this day.
[ترجمه گوگل]سیاست خارجی آمریکا از زمان ریاست‌جمهوری پرآوازه‌اش پیش از هر چیز با طبل آرمان‌گرایی ویلسونی حرکت کرده و تا به امروز ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]بالاتر از همه این ایده آلیسم Wilsonian است که سیاست خارجی آمریکا از زمان ریاست جمهوری his به راه افتاده است و تا امروز نیز به پیشروی ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Flam:a drumbeat consisting of two almost simultaneous strokes of which the first is a very rapid grace note.
[ترجمه گوگل]Flam: ضربات طبل متشکل از دو ضربه تقریباً همزمان که اولین ضربه آن یک نت بسیار سریع است
[ترجمه ترگمان]flam: یک drumbeat شامل دو ضربه تقریبا همزمان که اولی یک یادداشت لطف بسیار سریع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now a drumbeat of bad news about Japan's economy is hitting the yen.
[ترجمه سارا] در حال حاضر هیاهویی از اخبار بد در مورد اقتصاد ژاپن در حال ضربه زدن به ین است.
|
[ترجمه گوگل]اکنون صدای طبل اخبار بد در مورد اقتصاد ژاپن به ین ضربه می زند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر گزارشی از اخبار بد در مورد اقتصاد ژاپن در حال زدن به ین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Competing teams row their boats forward to a drumbeat racing to reach the finish end first.
[ترجمه گوگل]تیم های رقیب قایق های خود را به سمت جلو به سمت یک مسابقه درامپ می روند تا ابتدا به پایان پایان برسند
[ترجمه ترگمان]تیم های رقابت، قایق های خود را به سمت جلو پیش می برند تا به انتهای نهایی برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Drumbeat to Victory Draw the sword and march onwards: complete one quick battle.
[ترجمه گوگل]ضربت درام تا پیروزی شمشیر بکشید و به جلو بروید: یک نبرد سریع را کامل کنید
[ترجمه ترگمان]drumbeat تا پیروزی شمشیر بکشید و به راه خود ادامه دهید: یک نبرد سریع را کامل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صدای کوس یا طبل (اسم)
drumbeat

ضربه طبل (اسم)
drumbeat

انگلیسی به انگلیسی

• sound or beat of a drum; intense and strong support of a cause
a drumbeat is the sound of a beat on a drum.

پیشنهاد کاربران

### **Common Collocations with "Drum"**
1. **Drum up ( something ) ** – To generate interest, support, or enthusiasm.
- *The company launched an ad campaign to **drum up** sales. *
- شرکت یک کمپین تبلیغاتی راه اندازی کرد تا فروش را افزایش دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

2. **Beat the drum for ( something ) ** – To actively support or promote something.
- *Activists continue to **beat the drum for** climate change awareness. *
- فعالان همچنان برای آگاهی از تغییرات اقلیمی تبلیغ می کنند.
3. **Drum into ( someone's head ) ** – To repeatedly teach or emphasize something until it is learned.
- *My parents always **drummed into my head** the importance of honesty. *
- والدینم همیشه اهمیت صداقت را در ذهنم فرو می کردند.
4. **Drum out ( someone ) ** – To force someone to leave a group or organization.
- *The dishonest officer was **drummed out of** the military. *
- افسر نادرست از ارتش اخراج شد.
5. **Drum roll** – A continuous beating of a drum, often before an announcement.
- *After a dramatic **drum roll**, the winner was announced. *
- پس از یک طبل زنی دراماتیک، برنده اعلام شد.
6. **Drum on ( something ) ** – To tap rhythmically on a surface.
- *He absentmindedly **drummed on** the table while thinking. *
- او هنگام فکر کردن بی اختیار روی میز ضرب گرفت.
7. **Drum away ( at something ) ** – To persistently work on something.
- *She kept **drumming away at** her project until it was perfect. *
- او به کار روی پروژه اش ادامه داد تا بی نقص شود.
8. **Like a drum** – Very tight or firm ( often referring to surfaces ) .
- *The tent was stretched **like a drum** to withstand the wind. *
- چادر مثل طبل کشیده شده بود تا در برابر باد مقاوم باشد.
9. **Drumbeat of ( something ) ** – A continuous and repetitive message or demand.
- *There was a constant **drumbeat of** complaints about the new policy. *
- شکایات مداومی درباره سیاست جدید وجود داشت.
10. **Drum machine** – An electronic device that produces drum sounds.
- *The musician used a **drum machine** to create a synthetic beat. *
- موسیقی دان از یک دستگاه درام برای ایجاد ضرب آهنگ مصنوعی استفاده کرد.
- - -
### **10 Complex Sentences ( English & Persian ) **
1. **Although he had no experience in marketing, he managed to drum up interest in his new product. **
با اینکه هیچ تجربه ای در بازاریابی نداشت، توانست برای محصول جدیدش علاقه ایجاد کند.
2. **Unless they drum the safety rules into the workers' heads, accidents will continue to happen. **
مگر اینکه قوانین ایمنی را در ذهن کارگران فرو کنند، حوادث همچنان رخ خواهند داد.
3. **Since the journalist kept beating the drum for justice, the case was reopened. **
از آنجایی که روزنامه نگار مدام از عدالت حمایت می کرد، پرونده دوباره بررسی شد.
4. **After years of corruption, the mayor was drummed out of office by angry citizens. **
پس از سال ها فساد، شهردار توسط شهروندان خشمگین از سمت خود برکنار شد.
5. **While he waited for the exam results, he nervously drummed on the desk with his fingers. **
در حالی که منتظر نتایج امتحان بود، با اضطراب روی میز ضرب گرفت.
6. **Even though she had no professional training, her skills on the drum machine were impressive. **
با اینکه هیچ آموزش حرفه ای ندیده بود، مهارت هایش در کار با دستگاه درام تحسین برانگیز بود.
7. **The opposition party continued its drumbeat of criticism against the government's policies. **
حزب مخالف همچنان به انتقادهای مداوم خود از سیاست های دولت ادامه داد.
8. **Because the tent was stretched like a drum, it didn’t collapse during the storm. **
چون چادر مثل طبل کشیده شده بود، در طوفان فرو نریخت.
9. **If they don’t drum up more sponsors, the event might get canceled. **
اگر حامیان مالی بیشتری جذب نکنند، این رویداد ممکن است لغو شود.
10. **Despite the loud drum roll, the audience remained silent in anticipation of the winner's name. **
با وجود طبل زنی بلند، حضار در انتظار اعلام نام برنده سکوت کردند.
chatgpt

صدای طبل. ضربه طبل. آواز دهل
مثال:
The sound of drumbeats reverberates in the small conference room as the shaman goes into a trance.
همان وقت که شمن به خلسه می رود صدای آواز دهل در اتاق کوچک گردهمایی طنین انداز می شود.

بپرس