drugs

جمله های نمونه

1. drugs that deaden pain
داروهایی که درد را می کشند

2. drugs that purge the bowels
داروهایی که روده ها را پاک می کند

3. drugs that speed up labor
داروهایی که زایمان را تسریع می کند

4. adulterating drugs is a crime
افزودن مواد تقلبی به دارو جرم است.

5. endermic drugs
داروهای تراپوستی

6. mind-altering drugs
داروهای بینش گردان

7. prescription drugs
داروهای قابل خرید با نسخه

8. prescription drugs and over-the-counter drugs
داروهایی که نسخه لازم دارند و داروهایی که می توان بی نسخه خرید

9. some drugs aid digestion
برخی داروها گوارش را آسان می کنند.

10. on drugs
معتاد به مواد مخدر

11. orally administered drugs
داروهایی که از راه دهان داده می شود.

12. such hard drugs as heroin
مواد مخدر قوی مانند هروئین

13. dependence on painkilling drugs
عادت کردن به داروهای مسکن

14. i have never done drugs
من هرگز مواد مخدر مصرف نکرده ام.

15. standard of purity for drugs
معیار خلوص داروها

16. the safe package of drugs
بسته بندی ایمنی دارو

17. the use of certain drugs is harmful
استعمال برخی داروها زیان آور است.

18. skill in the preparation of herbal drugs
مهارت در درست کردن داروهای گیاهی

19. the doctor dosed her up with drugs
دکتر داروهای زیادی به او خوراند.

20. in order to optimize the distribution of drugs
به منظور بهینه کردن توزیع دارو

21. they feared that their daughter might be on drugs
می ترسیدند دخترشان به مواد مخدر معتاد شده باشد.

22. production is not sufficient to satisfy people's requirements for drugs
تولید برای رفع نیاز مردم به دارو کافی نیست.

پیشنهاد کاربران

لغت drug همراه با s
به معنای مواد مخدر
مواد یا دارویی که هنگام بلع و ورود به بدن اثر فیزیولوژیکی دارد
مواد افیونی
گیج کننده
توهم آور
هذیان آور
مواد بخدر دارو های خطرناک
مواد مخدر . انواع دارو
دارو
مثل استامینوفن, بروفن, انواع کپسول, انواع شربت و . . .
روانگردان و توهم زاهای بسیار قوی
دارو
دارو، مواد مخدر
مواد مخدر

بپرس