1. drug traffickers' bank accounts were frozen
حساب های بانکی فروشندگان مواد مخدر را مسدود کردند.
2. drug trafficking
خرید و فروش مواد مخدر
3. drug dealer (or pusher)
فروشنده ی مواد مخدر
4. a drug that acts with vigor
دارویی که خوب اثر می کند
5. a drug that dissolves in the blood stream
دارویی که در خون حل می شود
6. a drug to alleviate a toothache
دارویی برای تسکین دندان درد
7. the drug is ingested either by eating or by injection
این دارو را یا از راه خوردن یا از راه تزریق وارد بدن می کنند.
8. the drug operated quickly
آن دارو زود کارگر شد (اثر کرد).
9. the drug restored him to health
دارو تندرستی را به او بازگرداند.
10. this drug disrupts brain activity
این دارو عملکرد مغز را مختل می کند.
11. this drug is active in the body for two days
تاثیر این دارو در بدن تا دو روز ادامه دارد.
12. this drug is more effective than aspirin
این دارو از آسپرین موثرتر است.
13. this drug is not to be taken internally
این دارو را نباید خورد.
14. this drug may have caused deformed babies
احتمالا این دارو موجب معیوب شدن نوزادان شده است.
15. this drug will clear her sight
این دارو دید چشم هایش را بهتر خواهد کرد.
16. this drug will clear his nasal passages
این دارو مجراهای بینی او را خواهد گشود.
17. this drug will clear up your cold
این دارو سرماخوردگی تو را برطرف خواهد کرد.
18. this drug will heal injured tissues
این دارو بافت های صدمه دیده را التیام خواهد داد.
19. a wonder drug
یک داروی معجزه آسا
20. an efficacious drug
داروی ثمربخش (مفید)
21. an inert drug
داروی بی اثر
22. the narcotic drug made him woozy
داروی مخدر او را منگ کرد.
23. this new drug represents years of research
این داروی جدید نتیجه ی سال ها پژوهش است.
24. the action of a drug
اثر دارو
25. the advantages of this drug must be weighed against its disadvantages
فواید این دارو باید با مضار آن همسنجی شود.
26. the effect of this drug
اثر این دارو
27. the effect of this drug wears off soon
اثر این دارو زود از بین می رود.
28. the operation of this drug
اثر این دارو
29. the properties of this drug
خواص این دارو
30. the use of this drug is very widespread in africa
مصرف این دارو در افریقا بسیار رایج است.
31. a police decoy to lure drug dealers
تله ی پلیس برای به دام انداختن قاچاقچیان
32. a proactive approach to fighting drug addiction
روش کنشگرایانه در پیکار با اعتیاد به مواد مخدر
33. the body's reaction to this drug
واکنش بدن در برابر این دارو
34. the short-term effects of this drug appear to be good
آثار کوتاه مدت این دارو ظاهرا خوب است.
35. under the new dispensation all drug manufacturers must be licensed
براساس مقررات جدید کلیه ی تولید کنندگان دارو باید پروانه داشته باشند.
36. exercise potentiates the effects of this drug
ورزش اثر این دارو را تشدید می کند.
37. they demanded the execution of all drug peddlers
آنها اعدام همه ی فروشندگان مواد مخدر را خواهان شدند.
38. he took a swallow of the bitter drug
یک قلپ از داروی تلخ را نوشید.
39. adding water will reduce the strength of this drug
افزودن آب اثر این دارو را کم می کند.
40. on the horizon is a new type of drug
نوع جدیدی از دارو آماده ی عرضه شدن است.
41. the government is going to clamp down on drug dealers
قرار است دولت دست فروشان مواد مخدر را سخت تحت فشار بگذارد.
42. she also gave me a free sample of the drug
اشانتیون مجانی دارو را به من هم داد.
43. postpartum hemorrhage is the chief indication for the use of this drug
خونریزی پس از زایمان دلیل اصلی برای به کار بردن این دارو است.