1. she said something drowsily and put her head on the pillow
در حالت نیمه خواب حرفی زد و سرش را روی متکا گذاشت.
2. "Mm," she answered drowsily.
[ترجمه گوگل]او با خواب آلودگی پاسخ داد: "مم "
[ترجمه ترگمان]او با تنبلی جواب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با تنبلی جواب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Drowsily, achingly she allowed him to explore her flesh where it was revealed above the neckline of her pretty dress.
[ترجمه گوگل]خواب آلود و دردناک به او اجازه داد تا گوشتش را در جایی که بالای یقه لباس زیبایش نمایان بود کشف کند
[ترجمه ترگمان]به بیت به او اجازه داد که گوشتش را در جایی که روی یقه پیراهن زیبایش آشکار شده بود کاوش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به بیت به او اجازه داد که گوشتش را در جایی که روی یقه پیراهن زیبایش آشکار شده بود کاوش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A large carthorse stood drowsily eating something in the grass.
[ترجمه گوگل]یک چرخ دستی بزرگ با خواب آلودگی ایستاده بود و چیزی در علف می خورد
[ترجمه ترگمان]یک carthorse بزرگ در حال خوردن چیزی در میان علف ها ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک carthorse بزرگ در حال خوردن چیزی در میان علف ها ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I began to nod drowsily over the dim page: my eye wandered from manuscript to print.
[ترجمه گوگل]با خوابآلودگی شروع کردم به تکان دادن سر روی صفحهی کمرنگ: چشمم از نسخه خطی به سمت چاپ سرگردان شد
[ترجمه ترگمان]در این حال سرم را تکان دادم و سرم را تکان دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این حال سرم را تکان دادم و سرم را تکان دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He fell asleep drowsily just at the middle of the road Jinghan Avenue.
[ترجمه گوگل]درست در وسط خیابان خیابان جینگان با خواب آلودگی به خواب رفت
[ترجمه ترگمان]درست در وسط جاده Jinghan به خواب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درست در وسط جاده Jinghan به خواب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I felt asleep drowsily before I knew it.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه بفهمم خوابم گرفته بود
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بفهمم خوابم می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بفهمم خوابم می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She turned drowsily on her side, a slow creeping blackness enveloping her mind.
[ترجمه گوگل]خواب آلود به پهلو چرخید، سیاهی خزنده آهسته ذهنش را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان]با تنبلی در کنارش به راه افتاد و تاریکی آهسته آهسته ذهنش را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با تنبلی در کنارش به راه افتاد و تاریکی آهسته آهسته ذهنش را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As we promised, to face the world drowsily in our most languid positions.
[ترجمه گوگل]همانطور که قول داده بودیم، در سست ترین موقعیت های خود با خواب آلودگی روبرو شویم
[ترجمه ترگمان]همان طور که قول داده بودیم، با تنبلی دنیا را عوض می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همان طور که قول داده بودیم، با تنبلی دنیا را عوض می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Bs we promised, to face the world drowsily in our most languid positions.
[ترجمه گوگل]ما قول داده بودیم که در سست ترین موقعیت هایمان با خواب آلودگی روبرو شویم
[ترجمه ترگمان]ما قول دادیم که دنیا را با تنبلی در بهترین حالت our در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما قول دادیم که دنیا را با تنبلی در بهترین حالت our در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید