drouth

/draʊθ//draʊθ/

معنی: خشکی، تنگی، خشک سالی، تشنگی
معانی دیگر: (قدیمی) رجوع شود به: drought، drought خشکی

جمله های نمونه

1. No good eggs with this drouth.
[ترجمه گوگل]با این خشکی تخم مرغ خوب نیست
[ترجمه ترگمان] با این \"drouth\" تخم مرغ خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Of that dense drouth, those warm and heavy odors, that piercing fragrance, he alone was aware.
[ترجمه گوگل]از آن خشکی غلیظ، آن بوهای گرم و سنگین، آن عطر نافذ، تنها او آگاه بود
[ترجمه ترگمان]از میان آن drouth متراکم، این رایحه گرم و heavy، تنها او آگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They speak of my drink but never consider my drouth.
[ترجمه گوگل]آنها از نوشیدنی من صحبت می کنند اما هرگز به خشکی من فکر نمی کنند
[ترجمه ترگمان]درباره نوشیدنی من حرف می زنند، اما هیچ وقت drouth را در نظر نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The voice I heard, like spring that swept my heart's drouth.
[ترجمه گوگل]صدایی که شنیدم، مثل بهاری که خشکی دلم را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان]صدایی که شنیده بودم، مثل بهار که قلبم را فرو می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They speak of my drink that never consider my drouth.
[ترجمه گوگل]آنها از نوشیدنی من صحبت می کنند که هرگز به خشکی من توجه نمی کند
[ترجمه ترگمان]آن ها درباره نوشیدنی من حرف می زنند که هرگز مرا در نظر نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشکی (اسم)
land, severity, aridity, drought, dryness, mainland, stinginess, drouth

تنگی (اسم)
desolation, drought, constriction, stricture, drouth

خشک سالی (اسم)
drought, drouth

تشنگی (اسم)
thirst, drought, drouth

انگلیسی به انگلیسی

• drought

پیشنهاد کاربران

بپرس