drought

/draʊt//draʊt/

معنی: خشکی، تنگی، خشک سالی، تشنگی
معانی دیگر: کم بارانی، (کمبود طولانی و شدید) قحطی، کم داشت، تنگسالی، کمیابی، نایابی، (قدیمی) خشکی، (قدیمی) تشنگی، drouth خشکی

جمله های نمونه

1. drought and deluge happened alternately
خشکسالی و سیل و توفان به تناوب روی می داد.

2. drought exacerbated the situation
خشکسالی وضع را بدتر کرد.

3. a drought visited that land
آن سرزمین دچار خشکسالی شد.

4. the drought finished off many farmers
خشکسالی کلک کشاورزان بسیاری را کند.

5. the drought killed our crops
خشکسالی محصولات ما را نابود کرد.

6. the drought of the sun-baked ground
خشکی زمین آفتاب زده

7. during a drought many of the more tender species of animals die out
در خشکسالی بسیاری از گونه های آسیب پذیرتر حیوانات معدوم می شوند.

8. the long drought had scorched the leaves of the trees
خشکسالی ممتد برگ های درختان را پلاسیده کرده بود.

9. there was such a drought in damascus . . .
چنان خشکسالی شد اندر دمشق . . .

10. the adverse effects of a drought
اثرات بد خشکسالی

11. by careful husbandry they lived through the drought
با صرفه جویی کامل خشکسالی را طی کردند.

12. plants languished as a result of the drought
در اثر خشکسالی گیاهان پژمرده شدند.

13. the high price of candy is due to the sugar drought
گرانی آب نبات به خاطر نایابی شکر است.

14. It has been the worst drought in the country's history.
[ترجمه دریایی] این بدترین خشکسالی در تاریخ کشور بود
|
[ترجمه Hamta] این بدترین خشکسالی در تاریخ این کشور بوده است
|
[ترجمه گوگل]این بدترین خشکسالی در تاریخ این کشور بوده است
[ترجمه ترگمان]این بدترین خشکسالی در تاریخ کشور بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This would help the families to survive the drought without undue suffering.
[ترجمه گوگل]این به خانواده ها کمک می کند تا از خشکسالی بدون رنج بی مورد جان سالم به در ببرند
[ترجمه ترگمان]این کار به خانواده ها کمک می کند تا بدون درد و رنج بی هوده، از خشکسالی جان سالم به در ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Experts believe that the coming drought will be extensive.
[ترجمه گوگل]کارشناسان معتقدند خشکسالی پیش رو گسترده خواهد بود
[ترجمه ترگمان]کارشناسان بر این باورند که خشکسالی آتی گسترده خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The land ploughs hard after the drought.
[ترجمه امیر] زمین بعد از خشکسالی سخت شخم زده میشود .
|
[ترجمه گوگل]زمین پس از خشکسالی به سختی شخم می زند
[ترجمه ترگمان]زمین پس از خشکسالی سخت ploughs
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The area has been ravaged by drought/floods/war.
[ترجمه گوگل]این منطقه توسط خشکسالی / سیل / جنگ ویران شده است
[ترجمه ترگمان]این منطقه توسط خشکسالی \/ سیل \/ جنگ ویران شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Mad laughter follows the drought of tears.
[ترجمه گوگل]خنده دیوانه وار خشکسالی اشک را به دنبال دارد
[ترجمه ترگمان]خنده جنون آمیز، خشکسالی را دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The drought is becoming increasingly severe.
[ترجمه گوگل]خشکسالی روز به روز شدیدتر می شود
[ترجمه ترگمان]خشکسالی به طور فزاینده ای شدید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The drought there is the worst in a century.
[ترجمه گوگل]خشکسالی در آنجا بدترین خشکسالی یک قرن اخیر است
[ترجمه ترگمان]خشکسالی در یک قرن بدتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشکی (اسم)
land, severity, aridity, drought, dryness, mainland, stinginess, drouth

تنگی (اسم)
desolation, drought, constriction, stricture, drouth

خشک سالی (اسم)
drought, drouth

تشنگی (اسم)
thirst, drought, drouth

تخصصی

[عمران و معماری] خشکسالی - خشکی
[زمین شناسی] خشکی، خشکسالی، فقدان بارندگی، یک دوره آب وهوایی خشک ممتد خشکی فوق العاده ناشی از فقدان باران است
[آب و خاک] خشکی، خشکسالی

انگلیسی به انگلیسی

• lack of rain, abnormally dry weather
a drought is a long period of time during which no rain falls.

پیشنهاد کاربران

جرعه
drought ( n ) ( draʊt ) =a long period of time when there is little or no rain, e. g. two years of severe drought. one of the worst droughts on record.
drought
برهوت
خشکسالی جایی که هیچ کسی زندگی نمی کنه
باریکلا به محمد آقا
دوره طولانی مدت یا با وقفه طولانی مدت
England women end nation's 56 years soccer title drought with euro win
زنان انگلیس پایان دادند با وقفه طولانی مدت ۵۶ساله در فوتبال با عنوان قهرمانی اروپا
آب و هوای خشکی که هیچ حیوانی آنجا زندگی نمی کند و باران هم نمی بارد ( خشکسالی )
تخته نرد
drought ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: خشکسالی
تعریف: دوره‏ای بلندمدت با وضع هوای خشک نابهنجار که موجب عدم توازن جدی آب شناختی می‏شود
عدم
خشکسالی؛کم آبی؛خشک بودن یک منطقه
برای مدت طولانی باران نباریدن
The Drought rate in Iran has increased for 50 years
drought: ( n. ) = a long period of too dry weather
کانون زبان ایران
ترم Reach3
جمله : Plants languished as a result of the drought.
خشکی ، خشکسالی
خشکسالی بی آبی
خشک سالی

خشکسالی جایی که باران نمی بارد و چیزی در آنجا رشد نمیکند خشکسالی:ممکن است به زودی رفع شود اما در بعضی مناطق آب و هوا کاملا خشک حکمفرماست.
خشکی
a long period of too dry weather
یعنی :خشک سالی که باران نمیبارد.
A long period of too dry weather
زمانی که باران نمی بارد و زمین خیلی خشک میشود
خشک سالی، بی آبی

کمبود بارندگی؛ خشکسالی

famine

خشک سالی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس