dross

/ˈdrɒs//drɒs/

معنی: تفاله، مواد خارجی، کف روی سطح فلزات مذاب
معانی دیگر: کنجار، پس مانده، (هرچیز) بی ارزش، واخورده، ناژاوی، ناخالصی، نخالگی، (فلزکاری - رویه ای که بعلت اکسیده شدن و یا بالا آمدن ناخالصی ها روی فلز مذاب تشکیل می شود) ریم، ریم فلزات، توپالریم، کف باره، کف فلز

جمله های نمونه

1. purging metal of dross
فلز را از تفاله زدودن

2. each kilo of wheat has a quantity of dross
هر کیلو گندم مقداری ناژاوی (ناخالصی) دارد.

3. the best students used to go to medical school, leaving us the dross
بهترین شاگردان به مدرسه ی پزشکی می رفتند و نخاله ها برای ما می ماندند.

4. So much of what's on TV is pure dross.
[ترجمه گوگل]خیلی از چیزهایی که در تلویزیون پخش می شود تفاله خالص است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از چیزی که در تلویزیون وجود دارد، طلای خالص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We read all the manuscripts but 95% are dross.
[ترجمه گوگل]ما همه نسخه‌های خطی را می‌خوانیم، اما ۹۵ درصد آن‌ها کثیف هستند
[ترجمه ترگمان]همه نسخه های خطی را می خوانیم اما ۹۵ % dross هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fire burns away the dross leaving the pure metal.
[ترجمه گوگل]آتش، تفاله ها را می سوزاند و فلز خالص را ترک می کند
[ترجمه ترگمان]آتش the را که فلز خالص را ترک می کند می سوزاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He considered the working class to be the dross of society.
[ترجمه گوگل]طبقه کارگر را تفاله جامعه می دانست
[ترجمه ترگمان]او طبقه کارگر را به عنوان the جامعه در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Most of the poems were pretentious dross.
[ترجمه گوگل]بیشتر اشعار پرمدعا بود
[ترجمه ترگمان]بیشتر شعر هاش پر زرق و برق بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For foreign cultures, we should discard their dross and select their essence.
[ترجمه گوگل]برای فرهنگ های بیگانه، باید تفاله های آنها را دور بریزیم و جوهر آنها را انتخاب کنیم
[ترجمه ترگمان]برای فرهنگ های خارجی، ما باید dross آن ها را طرد کنیم و essence را انتخاب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Historical dross or the nation's heritage?
[ترجمه گوگل]تفاله های تاریخی یا میراث ملت؟
[ترجمه ترگمان]dross تاریخی یا میراث ملی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Your silver has become dross, your choice wine is diluted with water.
[ترجمه گوگل]نقره شما فضول شده است، شراب انتخابی شما با آب رقیق شده است
[ترجمه ترگمان]silver Your شده است، شراب انتخابی شما با آب رقیق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What's gold and silver ? Mere dross.
[ترجمه گوگل]طلا و نقره چیست؟ تفاله صرف
[ترجمه ترگمان]طلا و نقره چیه؟ چربی Mere
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Preliminary exploration of different ratios of wine dross and cottonseed hulls is made.
[ترجمه گوگل]اکتشاف اولیه نسبت‌های مختلف تفاله شراب و پوسته پنبه دانه انجام شده است
[ترجمه ترگمان]کاوش اولیه نسبت به نسبت های مختلف wine و بدنه های برش دار ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. From moment to moment, a wise man removes his own impurities, as a smith removes the dross of silver.
[ترجمه گوگل]انسان عاقل، لحظه به لحظه، ناخالصی های خود را از بین می برد، همان گونه که آهنگر، ذرات نقره را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]از لحظه ای به بعد، یک مرد عاقل impurities خودش را از بین می برد، چون آهنگر the نقره را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The best players go off to the big clubs, leaving us the dross.
[ترجمه گوگل]بهترین بازیکنان به باشگاه‌های بزرگ می‌روند و ما را با خاک یکسان می‌کنند
[ترجمه ترگمان]بهترین بازیکنان به باشگاه های بزرگ می روند و the را برای ما می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تفاله (اسم)
slag, bagasse, scum, dross, raff, trash, crap, garbage, residuum, riffraff, slop

مواد خارجی (اسم)
dross

کف روی سطح فلزات مذاب (اسم)
dross

تخصصی

[نساجی] کف

انگلیسی به انگلیسی

• waste, rubbish
if you describe something as dross, you mean that you think it is of a very poor quality.
dross is also the waste material that floats on the surface of a metal such as gold that has been melted.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Waste or leftover material ♻️
🔍 مترادف: Waste
✅ مثال: The recycling plant processes the dross left from metal production.
This refers to waste or impurities that are separated from a metal during the smelting or refining process. It can also be used metaphorically to describe something that is worthless or of low quality.
...
[مشاهده متن کامل]

ضایعات یا ناخالصی هایی که در طی فرآیند ذوب یا پالایش از فلز جدا می شود.
همچنین می تواند به صورت استعاری برای توصیف چیزی که بی ارزش یا با کیفیت پایین است استفاده شود.
*** در فارسی، پوساله به مواد زائد یا ناخالصی هایی گفته می شود که در سطح فلز مذاب در طی فرآیند ذوب تشکیل می شوند. این پدیده معمولاً در فلزاتی با نقطه ذوب پایین مانند قلع، سرب، روی یا آلومینیوم مشاهده می شود. به طور کلی، پوساله می تواند به هر چیزی که بی ارزش یا با کیفیت پایین تلقی می شود نیز اشاره داشته باشد.
مثال؛
The dross was skimmed off the top of the molten metal.
A person might say, “The dross of society needs to be eliminated for progress. ”
In a figurative sense, someone might say, “The dross of negative thoughts should be removed from one’s mind. ”

۱. {ذوب فلزات} ریم، کف باره ۲. اشغال. پس مانده
سرباره ( عموما اکسیدی )
آلودگی
ناخالصی
dross ( مهندسی مواد و متالورژی )
واژه مصوب: روباره 1
تعریف: اکسید فلزات همراه با سایر ناخالصی ها که معمولاً بر روی سطح فلز مذاب جمع می شود

بپرس