سهل انگاری کردن
سوتی دادن
بی جربزه شدن
مرتکب اشتباه شدن، به خصوص با انجام ندادن یا نپرداختن به چیزی که باید برای آن برنامه ریزی می شد، اهمال کردن، کوتاهی کردن در انجام وظیفه
... [مشاهده متن کامل]
کوتاهی کردن در - اهمال کردن در - گَند زدن به ( کاری )
drop the ball = اصطلاح هست به معنای اشتباه کردن معادل make the mistake
مثال :
i think he drpped the ball by not accepting their offers
من فکر می کنم او با قبول نکردن پیشنهادشون اشتباه کرد.
مثال :
من فکر می کنم او با قبول نکردن پیشنهادشون اشتباه کرد.
اشتباه کردن
بد به کار بردن چیزی
بد اداره و مدیریت کردن چیزی
خیطی بالا آوردن
( سندبادنامه. ) .
- خشت ، خشت خام بر آب افکندن ؛ کنایه از ضایع کردن امری و چیزی است :
چو کرداربا ناسپاسان کنی
همی خشت خام اندر آب افکنی.
فردوسی.
بدانست بهرام کان بود زشت
... [مشاهده متن کامل]
باب اندر افکنده شد خشک خشت.
فردوسی.
خشت خشک بر آب افکندن . [ خ ِ ت ِ خ ُ ب َ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کردن بدی و کاری که اصلاح آن میسر نباشد. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
بدانست بهرام کان بود زشت
به آب اندر افکنده شد خشک خشت
پشیمان شد و بند از اوبرگرفت
ز کردار خود دست بر سر گرفت .
فردوسی .
( سندبادنامه. ) .
- خشت ، خشت خام بر آب افکندن ؛ کنایه از ضایع کردن امری و چیزی است :
چو کرداربا ناسپاسان کنی
همی خشت خام اندر آب افکنی.
فردوسی.
بدانست بهرام کان بود زشت
... [مشاهده متن کامل]
باب اندر افکنده شد خشک خشت.
فردوسی.
خشت خشک بر آب افکندن . [ خ ِ ت ِ خ ُ ب َ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کردن بدی و کاری که اصلاح آن میسر نباشد. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
بدانست بهرام کان بود زشت
به آب اندر افکنده شد خشک خشت
پشیمان شد و بند از اوبرگرفت
ز کردار خود دست بر سر گرفت .
فردوسی .
دسته گل به آب دادن
در انجام یک وظیفه اشتباه و خرابکاری کردن