افتادن - فعل
The papers drop down from desk
پایین آمدن - فعل
Drop down and give me ten
ول شدن - فعل
When she saw her cat died suddenly, She droped down and cried for long.
به طور ناگهانی فرود آمدن - فعل ( بیشتر برای هلیکوپتر و هواپیما )
... [مشاهده متن کامل]
I had been trapped in jungle when their chopper dropped down
پایین آمدن - فعل
ول شدن - فعل
به طور ناگهانی فرود آمدن - فعل ( بیشتر برای هلیکوپتر و هواپیما )
... [مشاهده متن کامل]
[کامپیوتر و IT] منوی کرکره ای، لیست کشویی
( فوتبال ) سقوط تیم به رتبه پایین تر در جدول یا به لیگ پایین تر
syn : relegation
سقوط به مکان یا سطح پایین تر