drinkable

/ˈdrɪnkəbl̩//ˈdrɪŋkəbl̩/

معنی: مشروب، قابل شرب، قابل اشامیدن
معانی دیگر: آشامیدنی، خوردنی، قابل خوردن

جمله های نمونه

1. the foul water was not drinkable at all
آب بدبو اصلا آشامیدنی نبود.

2. The food was good and the wine drinkable.
[ترجمه گوگل]غذا خوب بود و شراب قابل نوشیدن بود
[ترجمه ترگمان]غذا خوب بود و شراب قابل نوشیدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sea - water can be made drinkable by distilling out the salt.
[ترجمه گوگل]دریا - آب را می توان با تقطیر نمک قابل شرب ساخت
[ترجمه ترگمان]آب دریا را می توان از طریق تقطیر نمک بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Is this water drinkable?
[ترجمه گوگل]آیا این آب قابل شرب است؟
[ترجمه ترگمان]این آب قابل ادراک است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The process is used commercially to obtain drinkable water from sea water.
[ترجمه گوگل]این فرآیند به صورت تجاری برای به دست آوردن آب آشامیدنی از آب دریا استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این فرآیند به صورت تجاری برای به دست آوردن آب قابل آشامیدن از آب دریا به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To make drinkable what wine was produced, the native vintners sweetened it with mulberries.
[ترجمه گوگل]برای نوشیدن شرابی که تولید می شد، باغداران بومی آن را با توت شیرین می کردند
[ترجمه ترگمان]مردم بومی برای قابل آشامیدن از آنچه که شراب تولید می کرد، آن را با توت شیرین کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Is the water drinkable?
[ترجمه گوگل]آیا آب قابل شرب است؟
[ترجمه ترگمان]این آب قابل ادراک است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However it was pleasantly dry and very drinkable.
[ترجمه گوگل]با این حال به طرز دلپذیری خشک و بسیار قابل نوشیدن بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، کاملا خشک و قابل نوشیدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wire netting of whole village and drinkable conduit are destroyed.
[ترجمه گوگل]شبکه سیمی کل روستا و مجرای شرب تخریب شده است
[ترجمه ترگمان]پرده سیمی کل دهکده و مجرای قابل دار از بین رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tap water is purified and drinkable in some countries.
[ترجمه گوگل]آب لوله کشی در برخی کشورها تصفیه شده و قابل شرب است
[ترجمه ترگمان]آب در برخی کشورها خالص و قابل نوشیدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dextrose pink + honey, OK and drinkable? Have scientific basis, can you eat a the dead?
[ترجمه گوگل]دکستروز صورتی + عسلی، خوب و قابل نوشیدن؟ مبنای علمی دارید، آیا می توانید مرده را بخورید؟
[ترجمه ترگمان]Dextrose صورتی + عسل، خوب و قابل نوشیدن؟ اساس علمی داشته باشید، آیا می توانید یک مرده را بخورید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This system is the most ideal drinkable water production facility in China.
[ترجمه گوگل]این سیستم ایده آل ترین تاسیسات تولید آب آشامیدنی در چین است
[ترجمه ترگمان]این سیستم کامل ترین مرکز تولید آب قابل آشامیدن در چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Only 1 % of all water is drinkable.
[ترجمه گوگل]تنها 1 درصد از کل آب قابل شرب است
[ترجمه ترگمان]تنها ۱ درصد از کل آب قابل نوشیدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The wine is extremely drinkable and typical in its characteristic. Furthermore, it is also excellent value for money. It is fresh, yeasty, appley aroma, sometimes with hints of spice.
[ترجمه گوگل]شراب بسیار قابل شرب و در ویژگی های آن معمولی است علاوه بر این، ارزش پولی آن نیز بسیار عالی است این عطر تازه، مخمری، سیب، گاهی با ادویه است
[ترجمه ترگمان]شراب بسیار قابل نوشیدن است و در مشخصه آن معمول است علاوه بر این، این مقدار بسیار عالی برای پول نیز هست این عطر تازه، yeasty، بو appley، و گاهی با اشاره هایی به رنگ و لعاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When is honey water drinkable best to the body?
[ترجمه گوگل]چه زمانی آب عسل برای بدن قابل شرب است؟
[ترجمه ترگمان]آب عسل برای بدن بهتر است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشروب (صفت)
drinkable, potable

قابل شرب (صفت)
drinkable, potable

قابل اشامیدن (صفت)
drinkable

انگلیسی به انگلیسی

• fit for drinking
water that is drinkable is clean and safe for drinking.
wine or beer that is drinkable tastes nice and is pleasant to drink.

پیشنهاد کاربران

قابل آشامیدن. قابل شرب. خوردنی. آشامیدنی
مثال:
I don’t think this tap water is drinkable.
من فکر نمی کنم این شیر آب قابل شرب باشد.

بپرس