drilled

/ˈdrɪl//drɪl/

معنی: سوراخ سوراخ، سوراخ دار
معانی دیگر: تمرین، مشق نظامی، مته زدن، تعلیم دادن، تمرین کردن

جمله های نمونه

1. he drilled a hole in the plate and passed the screw through it
او صفحه را سوراخ کرد و پیچ را از آن گذراند.

2. i drilled him with a snowball
با گلوله ی برف به او زدم.

3. i drilled my students in the use of irregular verbs
شاگردانم را در کاربرد افعال بی قاعده تمرین دادم.

4. she drilled the ball over the pitcher's head
گوی را محکم (با چوگان) از بالای سر پرتاب کننده،زد.

5. they had drilled his body with bullets
جسدش را با گلوله سوراخ سوراخ کرده بودند.

6. new recruits were drilled five hours a day
روزی پنج ساعت به سربازهای جدید مشق نظامی می دادند.

7. the importance of punctuality should be drilled into their heads
باید اهمیت سر وقت بودن را در ضمیر آنها جایگزین کرد.

8. He drilled into the wall of Lili's bedroom.
[ترجمه گوگل]دیوار اتاق خواب لیلی را سوراخ کرد
[ترجمه ترگمان]به دیوار اتاق خواب لی لی تکیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They drilled boulder's for inserting dynamite.
[ترجمه گوگل]برای وارد کردن دینامیت تخته سنگ حفر کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها سنگ را برای نصب دینامیت حفاری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We had multiplication tables drilled into us at school.
[ترجمه گوگل]ما در مدرسه جداول ضرب را روی خودمان سوراخ کرده بودیم
[ترجمه ترگمان]ما جدول ضرب دیده بودیم که در مدرسه به ما کمک کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He drilled the children in what they should say.
[ترجمه گوگل]او بچه ها را در آنچه که باید بگویند متفکر کرد
[ترجمه ترگمان]بچه ها را در همان کاری که باید می کردند، مشق می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The language patterns were thoroughly drilled in.
[ترجمه گوگل]الگوهای زبان به طور کامل حفاری شدند
[ترجمه ترگمان]الگوهای زبانی به طور کامل در این زمینه حفاری شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Of 27 new wells drilled, 16 have proved exploitable.
[ترجمه گوگل]از 27 حلقه چاه جدید حفر شده، 16 حلقه قابل بهره برداری است
[ترجمه ترگمان]از ۲۷ چاه تازه حفر شده، ۱۶ چاه تازه کشف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The teacher drilled the class in pronunciation of French words.
[ترجمه گوگل]معلم کلاس را در تلفظ کلمات فرانسوی تمرین کرد
[ترجمه ترگمان]معلم کلاس را با تلفظ کلمات فرانسوی تمرین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was drilled into us at an early age that we should always say 'please' and 'thank you'.
[ترجمه گوگل]در سنین پایین به ذهنمان خطور کرده بود که همیشه باید بگوییم "لطفا" و "متشکرم"
[ترجمه ترگمان]در سنین پیری به ما حمله کرده بودند که ما باید همیشه می گفتیم، و از شما تشکر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Mother had drilled it into me not to talk to strangers.
[ترجمه گوگل]مادر آن را در من سوراخ کرده بود تا با غریبه ها صحبت نکنم
[ترجمه ترگمان]مادر آن را به من داده بود تا با غریبه ها حرف نزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوراخ سوراخ (صفت)
perforated, cancellated, drilled, cribriform, punctulate, punctulated, cancellous

سوراخ دار (صفت)
perforated, drilled, leaky

تخصصی

[نفت] حفاری شده

انگلیسی به انگلیسی

• trained in a skill by repetitive practice, exercised; perforated with a drill

پیشنهاد کاربران

بپرس