drifting

جمله های نمونه

1. smoke was drifting from the chimney
دود داشت از دود کش متصاعد می شد.

2. The world was drifting to war.
[ترجمه گوگل]دنیا به سمت جنگ پیش می رفت
[ترجمه ترگمان]دنیا داشت به جنگ می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The wind is drifting the snow.
[ترجمه Zhr] باد برف را زیر و رو میکرد
|
[ترجمه گوگل]باد برف را می برد
[ترجمه ترگمان]باد در برف ها شناور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People kept drifting in and out of the meeting.
[ترجمه گوگل]مردم مدام در جلسه رفت و آمد می کردند
[ترجمه ترگمان]مردم مدام به داخل و خارج از جلسه می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Is the business drifting towards bankruptcy?
[ترجمه گوگل]آیا کسب و کار به سمت ورشکستگی پیش می رود؟
[ترجمه ترگمان]آیا کار به ورشکستگی می رود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A tiny fishing boat was drifting slowly along.
[ترجمه گوگل]یک قایق ماهیگیری کوچک به آرامی در حال حرکت بود
[ترجمه ترگمان]یک قایق کوچک ماهیگیری آهسته پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The country seems to be drifting towards war.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد کشور به سمت جنگ پیش می رود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این کشور در حال حرکت به سوی جنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A fleecy cloud was drifting past.
[ترجمه گوگل]ابری پشمالو از کنارش می گذشت
[ترجمه ترگمان]یک ابر fleecy در حال شناور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You've been drifting from job to job without any real commitment.
[ترجمه گوگل]شما بدون هیچ تعهد واقعی از شغلی به شغل دیگر جابجا شده اید
[ترجمه ترگمان]تو بدون هیچ تعهد واقعی از کار به شغلت دست کشیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He hasn't decided what to do yet-he's just drifting.
[ترجمه گوگل]او هنوز تصمیم نگرفته است که چه کاری انجام دهد - او فقط در حال حرکت است
[ترجمه ترگمان]هنوز تصمیم نگرفته که چی کار کنه - اون فقط شناور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We need to offer young people drifting into crime an alternative set of values.
[ترجمه گوگل]ما باید به جوانانی که به سمت جنایت سوق می‌یابند، مجموعه‌ای از ارزش‌های جایگزین ارائه دهیم
[ترجمه ترگمان]ما نیاز داریم که جوانان را به یک مجموعه جایگزین از ارزش ها تبدیل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The ship was drifting on the ocean.
[ترجمه گوگل]کشتی روی اقیانوس در حال حرکت بود
[ترجمه ترگمان]کشتی روی اقیانوس شناور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was just drifting into sleep when the alarm went off.
[ترجمه گوگل]او فقط به خواب می رفت که زنگ هشدار به صدا درآمد
[ترجمه ترگمان]وقتی که آژیر خاموش شد، او فقط به خواب فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some roads are closed owing to drifting.
[ترجمه گوگل]برخی از جاده ها به دلیل رانش بسته است
[ترجمه ترگمان]بعضی از جاده ها به خاطر to بسته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He felt himself drifting off to sleep .
[ترجمه گوگل]احساس کرد که دارد به خواب می رود
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که می خواهد بخوابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• floating on the surface of a lake or sea or other body of water; changing successively especially from one dwelling place or occupation to another

پیشنهاد کاربران

هم سردرگم و سرگردان درست است هم رانش،
اگر در باره کسی باشد سردرگم و سرگردان درست است
اگر در باره خودرو و رانندگی باشد رانش و رانش گردیدن درست است.
برای نمونه، Drifter هم یک کس سرگردان می باشد، هم یک رانشگر.
سرگردان
wandering
بدون هدف روزها را شب کردن بی هدف بودن دفع الوقت کردن
از اهنگ firework کیتی پری
Drifting through the wind. Wanting to star again
مترادف aberration یعنی انحراف ( از مسیر )
انحراف داشتن
حرکت تدریجی پیوسته داشتن
حرکت
فرو رفتن ، رانش
he might have been drifting into an uneasy sleep
او ممکن است در خوابی ناخوشایند فرو رفته باشد.
بی مقصد رانندگی کردن
رانش در زمین شناسی
جمع شدن

معلق روی سطح آب
حمل شدن توسط آب یا هوا
دیوانه کننده
تونل دنبال رو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس