drift out

پیشنهاد کاربران

بیرون آمدن/خارج شدن تدریجی ( از یک مکان یا از یک رابطه )
Robert often drifts out of touch with his friends
بیرون آمدن از جایی به آهستگی
: drift out
to move out of a place slowly

بپرس