🔸 معادل فارسی
- دوباره به خواب رفتن
- آرام آرام خوابیدن
- چرت زدن دوباره
- در استعاره: بازگشتن به حالت بی خبری یا غفلت
- - -
🔸 تعریف ها
1. ** ( روزمره – اصلی ) :** پس از بیدار شدن کوتاه، دوباره به خواب رفتن به صورت تدریجی.
... [مشاهده متن کامل]
2. ** ( ادبی – استعاری ) :** بازگشتن به حالت آرامش یا بی خبری.
3. ** ( کاربردی – محاوره ای ) :** وقتی کسی نیمه بیدار می شود اما دوباره آرام آرام خوابش می برد.
- - -
🔸 مترادف ها
fall asleep again – doze off again – slip back into sleep
- - -
🔸 مثال ها
- *He woke up at 3 a. m. but soon drifted back off. *
او ساعت ۳ صبح بیدار شد اما خیلی زود دوباره خوابید.
- *She tried to stay awake, but drifted back off on the couch. *
او تلاش کرد بیدار بماند، اما روی کاناپه دوباره خوابش برد.
- *Memories came and went as he drifted back off. *
خاطره ها آمدند و رفتند، در حالی که او دوباره آرام آرام خوابید.
- دوباره به خواب رفتن
- آرام آرام خوابیدن
- چرت زدن دوباره
- در استعاره: بازگشتن به حالت بی خبری یا غفلت
- - -
🔸 تعریف ها
1. ** ( روزمره – اصلی ) :** پس از بیدار شدن کوتاه، دوباره به خواب رفتن به صورت تدریجی.
... [مشاهده متن کامل]
2. ** ( ادبی – استعاری ) :** بازگشتن به حالت آرامش یا بی خبری.
3. ** ( کاربردی – محاوره ای ) :** وقتی کسی نیمه بیدار می شود اما دوباره آرام آرام خوابش می برد.
- - -
🔸 مترادف ها
- - -
🔸 مثال ها
او ساعت ۳ صبح بیدار شد اما خیلی زود دوباره خوابید.
او تلاش کرد بیدار بماند، اما روی کاناپه دوباره خوابش برد.
خاطره ها آمدند و رفتند، در حالی که او دوباره آرام آرام خوابید.