به خواب رفتن
Fall asleep
( دین ) ترک کردن - دور انداختن - کنار گذاشتن - سرد شدن از - دور شدن
∆For believers, It actually hurts to see how many people drift away from God and religion, but it's heartwarming at the same time cause religions are poisonous
پر پرواز درآوردن
تو باد رها شدن
تو باد رها شدن
دور شدن
به تدریج دور شدن، آهسته آهسته دور شدن، کناره گرفتن از کسی، از مسیر اصلی جدا شدن، با موج دورشدن، با موج برده شدن، از۰۰۰ دور شدن یا دوری گرفتن ، از۰۰۰ کناره گرفتن، آب یا موج ۰۰۰۰را بردن
از ذهن دور شدن
سرد شدن رابطه به مرور زمان
You and I have kind of drifted away:
من و تو به مرور از هم دروم شدیم و دیگه مثل قبل صمیمی نیستیم
drift apart هم استفاده میشه ولی خیلی رایج نیست.
من و تو به مرور از هم دروم شدیم و دیگه مثل قبل صمیمی نیستیم
drift apart هم استفاده میشه ولی خیلی رایج نیست.