drew

/ˈdruː//druː/

زمان گذشته ی فعل: draw، کشید، کشیده شد، رفت، امد، بیرون کشید، دریافت کرد، ناتمام گذاشت

جمله های نمونه

1. he drew a map of the neighborhood
او نقشه ی محله را کشید.

2. he drew an alarming picture of the economic future
او تصویر نگران کننده ای از وضع اقتصادی آینده را ترسیم کرد.

3. he drew closer and put his hand on my shoulder
او نزدیکتر شد و دستش را روی شانه ام گذاشت.

4. he drew her to one side and whispered in her ear
او را به گوشه ای کشید و در گوشش نجوا کرد.

5. he drew me a glass of beer
برایم یک لیوان آبجو ریخت (از بشکه).

6. he drew the blanket over his head
پتو را روی سرش کشید.

7. i drew a straight line on a paper
یک خط راست روی کاغذ کشیدم.

8. i drew some money from my account
مقداری پول از حسابم کشیدم.

9. patriotism drew them together
میهن دوستی آنان را متحد می کرد.

10. rustam drew his sword out of the scabbard
رستم شمشیرش را از نیام به در کشید.

11. she drew a deep breath
نفس عمیقی کشید.

12. she drew her opponent's ace
اوتک خال حریفش را کشید.

13. they drew blood from the mother and gave it to the daughter
از مادر خون گرفتند و به دخترش تزریق کردند.

14. they drew the secret out of her
راز را از او درکشیدند.

15. as night drew near the crimson sun drooped slowly in the west
با نزدیک شدن شب خورشید سرخ گون به آرامی در باختر غروب کرد.

16. his criticism drew no reply
انتقاد او پاسخی را برنیانگیخت.

17. mansureh's coiffure drew everyone's attention
آرایش موی منصوره توجه همه را جلب کرد.

18. that picture drew my interest
آن تصویر توجه مرا جلب کرد.

19. the show drew many viewers
نمایش تماشاگران فراوانی را جلب کرد.

20. when he drew the curtain the room became dark
پرده را که بست اتاق تاریک شد.

21. his deviant behavior drew everyone's attention
رفتار منحرف او توجه همه را جلب کرد.

22. his red shirt drew my attention
پیراهن قرمز او توجه مرا جلب کرد.

23. the renowned amir arsalan drew the sword out of the sheath
امیر ارسلان نامدار شمشیر از غلاف درکشید.

24. upon seeing me, he drew his gun
تا مرا دید هفت تیرش را کشید.

25. in a few minutes he drew a sketch of the bridge
ظرف چند دقیقه گرته ی پل را کشید.

26. we lost the first game and drew the second
مسابقه ی اول را باختیم و دوم را مساوی کردیم.

27. when he got behind the podium, he drew a blank and started to mumble
وقتی پشت میز خطابه رفت حواسش پرت شد و به من من کردن افتاد.

28. He drew himself up to his full height and glared at us.
[ترجمه گوگل]خودش را به تمام قدش کشید و به ما خیره شد
[ترجمه ترگمان]قد راست کرد و به ما خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The police drew round the house.
[ترجمه گوگل]پلیس خانه را دور زد
[ترجمه ترگمان]پلیس خانه را دور زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. He drew on his experience as a yachtsman to make a documentary programme.
[ترجمه گوگل]او از تجربه خود به عنوان یک قایق سوار برای ساخت یک برنامه مستند استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]او تجربه خود را به عنوان یک برنامه مستند برای ساخت یک برنامه مستند در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• drew is the past tense of draw.

پیشنهاد کاربران

جذب کرد
کشیدن، توانستن، بلد بودن،
Short form of Andrew.
در انتخابات سیاسی
1 - ارا را جلب کرد 2 - ارا را به سمت خود کشید
ایجاد شده
I
جلب میکرد
طراحی کرده بود
در آوردن
جلب کرد ( توجه )
طراحی کرد این فعل بی قاعده است پس اینگونه ترجمه میشود
مساوی شدن در مسا بقه
رسم کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس