dressmaker

/ˈdreˌsmekər//ˈdresmeɪkə/

معنی: خیاط زنانه
معانی دیگر: (جامه) ظریف و زنانه، خیاط سفارشی

جمله های نمونه

1. a dressmaker suit
یک دست لباس ظریف زنانه

2. My dressmaker has asked me to fit on the new shirt.
[ترجمه گوگل]خیاط من از من خواسته است که پیراهن جدید را بپوشم
[ترجمه ترگمان]خیاط من از من خواست که لباس جدیدم را بپوشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The dressmaker used a pin to fasten the pattern to the cloth.
[ترجمه گوگل]خیاطی برای چسباندن طرح به پارچه از سنجاق استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]خیاط از یک سنجاق برای بستن الگو استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My dressmaker has asked me to fit on the new suit tomorrow.
[ترجمه گوگل]خیاط من از من خواسته که فردا کت و شلوار جدید را بپوشم
[ترجمه ترگمان]خیاط من از من خواسته است که فردا با لباس نو هماهنگ باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The princess is dressed by a famous dressmaker.
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم توسط یک خیاط معروف لباس پوشیده است
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم با یک خیاط معروف لباس پوشیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The dressmaker put small weights in the hem of the dress.
[ترجمه گوگل]خیاط وزنه های کوچکی را در لبه لباس می گذاشت
[ترجمه ترگمان]خیاط دو وزنه کوچک روی لبه لباسش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dressmaker gathered the cloth to the narrowest part of the waist.
[ترجمه گوگل]خیاط پارچه را تا باریک ترین قسمت کمر جمع کرد
[ترجمه ترگمان]خیاط پارچه را تا تنگ ترین قسمت کمر جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had been her dressmaker since the early thirties and they knew each other very well.
[ترجمه گوگل]او از اوایل دهه سی خیاط او بود و خیلی خوب همدیگر را می شناختند
[ترجمه ترگمان]از اوایل سی سالگی خیاط او شده بود و همدیگر را خیلی خوب می شناختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I shall ask my dressmaker from Bodmin to come out and we will see about some new clothes for you.
[ترجمه گوگل]من از خیاط خود از Bodmin می خواهم بیرون بیاید و ما در مورد چند لباس جدید برای شما خواهیم دید
[ترجمه ترگمان]از خیاط my می خواهم که بیرون بیاید و چند تا لباس جدید برای شما تهیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She's a dressmaker by trade.
[ترجمه گوگل]او حرفه ای یک خیاط است
[ترجمه ترگمان]او خیاط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My grandmother was an expert dressmaker.
[ترجمه گوگل]مادربزرگ من یک خیاط حرفه ای بود
[ترجمه ترگمان]مادربزرگم یک خیاط ماهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She had had a rewarding session with the dressmaker and wanted to tell me about it.
[ترجمه گوگل]او یک جلسه پاداش با خیاط داشت و می خواست در مورد آن به من بگوید
[ترجمه ترگمان]یک جلسه حسابی با خیاط داشت و می خواست راجع به آن با من صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But the dressmaker had obviously decided it was too plain and added a few frills to liven it up a bit.
[ترجمه گوگل]اما خیاط بدیهی است که به این نتیجه رسیده بود که خیلی ساده است و چند زواید به آن اضافه کرده بود تا کمی آن را زنده کند
[ترجمه ترگمان]اما ظاهرا خیاط به این نتیجه رسیده بود که این لباس خیلی ساده است و چند تن دیگر هم آن را liven
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The dressmaker has made it with the wrong side out.
[ترجمه گوگل]خیاط با طرف اشتباه درست کرده است
[ترجمه ترگمان]خیاط آن را اشتباه گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیاط زنانه (اسم)
couturier, dressmaker, seamstress

انگلیسی به انگلیسی

• one who makes or alters women's clothing
a dressmaker is a person who is paid to make women's or children's clothes.

پیشنهاد کاربران

dressmaker ( n ) ( drɛsˌmeɪkər ) =a person who makes women's clothes, especially as a job
dressmaker
خیاط زنانه

بپرس