لباس رسمی یا شیک پوشیدن
▪️ *She dressed up for the wedding. * → او برای مراسم عروسی لباس شیک پوشید.
لباس مبدل یا لباس شخصیت خاص پوشیدن
... [مشاهده متن کامل]
▪️ *The kids dressed up as superheroes. * → بچه ها لباس ابرقهرمان پوشیدند.
چیزی را بهتر از آن چه هست نشان دادن، بزک کردن
▪️ *He tried to dress up his lies as concern. * → سعی کرد دروغ هایش را به شکل نگرانی جلوه دهد.
1. dress up for ( an event ) – لباس رسمی برای مناسبت خاص پوشیدن
2. dress up as ( someone ) – لباس شخصیت خاصی را پوشیدن
3. get dressed up – مرتب لباس پوشیدن
4. dress up in ( clothes ) – پوشیدن نوع خاصی از لباس
5. be all dressed up – کاملاً شیک و مرتب لباس پوشیدن
6. dress up the truth – واقعیت را بزک کردن
7. dress up nicely/well/fancy – خوش لباس بودن
8. have to dress up – مجبور بودن لباس رسمی بپوشی
9. dress - up clothes/costume – لباس مبدل، لباس نقش آفرینی
10. let the kids dress up – گذاشتن بچه ها که لباس مبدل بپوشند
او یک لباس قدیمی مجلسی برای مراسم گالا پوشید و توجه همه را جلب کرد.
با وجود غیررسمی بودن مراسم، او اصرار داشت با لباس رسمی ( تاکسیدو ) بیاید.
بچه ها برای نمایش مدرسه لباس دزد دریایی و شاهزاده پوشیدند.
او همیشه برای جلسات آنلاینش شیک لباس می پوشد، حتی اگر فقط ده دقیقه باشند.
او سعی کرد گزارش مالی را بزک کند تا ضررها دیده نشوند.
آن ها کاملاً آماده و شیک پوشیده بودند، اما جایی برای رفتن نداشتند چون مراسم لغو شد.
مدیرعامل ارائه ی محصول را شیک و جذاب کرد تا سرمایه گذاران را تحت تأثیر قرار دهد.
امشب لازم نیست لباس رسمی بپوشی؛ فقط یه شام خودمانیه.
او لباس های مادرش را پوشید و وانمود کرد که یک زن تاجر است.
ما اجازه دادیم بچه ها یک روز زودتر لباس های هالووینی بپوشند تا ازشون عکس بگیریم.