dredge

/ˈdredʒ//dredʒ/

معنی: ماشین لاروبی، لاروب، الت تنقیه قنات و مانند ان، فشاندن، لاروبی کردن
معانی دیگر: وسیله شکار ماهی و صدف در اعماق آب، ته کاو، لایروب، ماشین لایروبی، (با: up) تهکاوی کردن، (در ته آب) دنبال چیزی گشتن، (در اعماق آب) صید کردن، لایروبی کردن، (با دستگاه لایروبی) جستجو کردن، (مجازی) دوباره مطرح کردن، (مطلب ناخوشایندی را) پیش کشیدن، (کشتی مجهز به یکی از دو دستگاه بالا) کشتی لایروب، لاروب گر (dredger هم می گویند)، (آشپزی و شیرینی پزی) اندودن (با آرد یا شکر یا غیره)، آرد اندود کردن، (با لایه ای از آرد یا شکر و غیره) پوشاندن، پاشیدن

جمله های نمونه

1. they dredge for oysters
آنها صدف خوراکی صید می کنند.

2. to dredge the ooze from the bottom of the river
لجن ته رودخانه را لایروبی کردن

3. these fishermen only work with a dredge
این ماهی گیران فقط با ته کاو کار می کنند.

4. They have to dredge the canal regularly to keep it open.
[ترجمه گوگل]برای باز نگه داشتن کانال باید مرتب لایروبی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبورند به طور منظم این کانال را لایروبی کنند تا آن را باز نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I wouldn't want to dredge up the past.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم گذشته را به تصویر بکشم
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم گذشته را به خاطر بیاورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They have to dredge the canal so that ships can use it.
[ترجمه گوگل]آنها باید کانال را لایروبی کنند تا کشتی ها بتوانند از آن استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبورند کانال را لایروبی کنند تا کشتی ها بتوانند از آن استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lightly dredge the cake with icing sugar.
[ترجمه آیدا] روی کیک را با خاک قند بپوشانید ( تزئین کنید )
|
[ترجمه گوگل]کیک را کمی با پودر شکر آغشته کنید
[ترجمه ترگمان]آروم \"کیک رو با پودر\" icing \"dredge\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dredge the top of the cake with icing sugar.
[ترجمه گوگل]روی کیک را با پودر شکر آغشته کنید
[ترجمه ترگمان]بالای کیک را با شکر و شکر تزئین کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He likes to dredge up unpleasant little facts about the film stars.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد حقایق کوچک ناخوشایند در مورد ستاره های فیلم را کشف کند
[ترجمه ترگمان]او دوست دارد واقعیات کمی ناخوشایند را در مورد ستاره های فیلم شروع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He managed to dredge up a smile.
[ترجمه گوگل]او موفق شد لبخندی بر لب بیاورد
[ترجمه ترگمان] اون موفق شد یه لبخند رو به کار بندازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is a sandy bottom to dredge.
[ترجمه گوگل]یک کف شنی برای لایروبی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یه جای شنی برای dredge وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dredge plantain slices in seasoned flour and shake off excess.
[ترجمه گوگل]برش‌های چنار را در آرد چاشنی‌شده آب‌کشی کنید و اضافی آن را جدا کنید
[ترجمه ترگمان]dredge plantain را با آرد چاشنی دار برش دهید و زیاده روی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dredge beef in flour and brown in batches in oil over high heat in a flameproof casserole.
[ترجمه گوگل]گوشت گاو را در آرد بریزید و در دسته ای در روغن روی حرارت زیاد در یک قابلمه نسوز قهوه ای کنید
[ترجمه ترگمان]گوشت گاو نر در آرد و قهوه ای در دسته های روغن در برابر گرمای زیاد در محلول flameproof
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dredge rabbit pieces in flour, shaking off excess.
[ترجمه گوگل]تکه های خرگوش را در آرد بریزید و اضافی را از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]تکه های خرگوش را در آرد فرو می برد و به شدت تکان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماشین لاروبی (اسم)
dredge, drag boat, dredger

لاروب (اسم)
dredge, dredger

الت تنقیه قنات و مانند ان (اسم)
dredge

فشاندن (فعل)
dredge

لاروبی کردن (فعل)
drag, dredge

تخصصی

[عمران و معماری] لایروب - لایروبی کردن - لایروبنده - لایروبیدن
[زمین شناسی] لایروب
[آب و خاک] لایروب

انگلیسی به انگلیسی

• machine for removing large quantities of earth, earth-mover
coat food with flour or crumbs; search; dig, remove earth
to dredge a harbour, river, or other area of water means to clear it or search for something in it by removing mud and other unwanted material from the bottom using a special machine.

پیشنهاد کاربران

علاوه بر معانی پیشنهادی کاربران عزیز، در دیکشنری زیر دو تعریف برای این کلمه در نقش دستوری فعل وجود دارد:
New Oxford American Dictionary ⬇️
1. ( v ) bring something unwelcome and forgotten or obscure to people's attention.
...
[مشاهده متن کامل]

یادآوری کردنِ یک مطلب ناخوشایند یا فراموش شده.
Example: 👇
I don't understand why you had to dredge up this story.
من نمی دونم چرا مجبور شدی این داستان را سر هم کنی ( این داستان ناخوشایند را یادآوری کنی ) .
2. ( v ) bring up something from a river, harbour, or other area of water.
چیزی را از رودخانه، بندر یا منطقه دیگری از آب بیرون یا بالا کشیدن.
Example 1: 👇
They start to dredge for oysters in November.
آنها در ماه نوامبر شروع به بالا کشیدن ( درآوردن یا صید ) صدف ها می کنند.
Example 2: 👇
Gittes stops and gets out of the car. Several men with their backs turned, one talking quietly, staring down into the reservoir where other men in small skiffs are apparently dredging for something.
* Chinatown - Screenplay: Robert Towne. Director: Roman Polanski
پس از توقف، گیتس از ماشین پیاده می شود. چند مرد که پشتشان راه است بر می گردند، یکی از آنها آرام صحبت می کند و به مخزن خیره می شود، جایی که ظاهراً مردان دیگر با کرجی های ( قایق های ) کوچک پارویی در حال بیرون کشیدن ( بالا آوردن ) چیزی ( از آب ) هستند.
*متن انتخابی: از فیلنامه ی #محله ی چینی ها#
فیلنامه: رابرت تاون و رومن پلانسکی
کارگردان: رومن پلانسکی

dredge
A device or machine for removing earth, sand, mud, etc. from the bottom of a river, lake, or other body of water. It can be used for clearing, deepening, or widening a waterway, or for gathering materials or objects from underwater.
...
[مشاهده متن کامل]

دستگاه یا ماشینی برای برداشتن خاک، ماسه، گل و لای و غیره از کف رودخانه، دریاچه یا سایر آب ها. می توان از آن برای پاکسازی، تعمیق یا تعریض یک آبراه یا برای جمع آوری مواد یا اشیاء از زیر آب استفاده کرد.
ماشین لایروبی
The canal was blocked by silt, so they had to use a dredge to clear it.
The dredge was mounted on a barge and operated by a crew of four.
They found some ancient coins with a dredge in the river.

dredgedredge
منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/dredge
لای روبی
to remove unwanted things from the bottom of a river, lake, etc. using a boat or special device
dredge ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: جولاف
تعریف: بذرهای جو و یولاف که با یکدیگر مخلوط و کشت شوند
They're still dredging for my body and I've still got it
Winter Kills 1979🎥

بپرس