dreck


(امریکا - خودمانی) آشغال، بی معنی، چرند (drek هم می نویسند)

جمله های نمونه

1. There's just so much dreck on TV this season.
[ترجمه گوگل]این فصل در تلویزیون خیلی غمگین است
[ترجمه ترگمان]در این فصل یک عالمه فیلم در تلویزیون هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I can't tell you the dreck we're going to have in it.
[ترجمه M.r] نمیتونم بگم که تو چه مخمصه ای گیرافتادیم
|
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به شما بگویم که چه چیزی در آن خواهیم داشت
[ترجمه ترگمان]نمی توانم به شما بگویم که دریک دریک آن را کجا خواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. From see you one eye, I dreck love you.
[ترجمه گوگل]از یک چشم دیدنت، من عاشقت هستم
[ترجمه ترگمان] از دیدن تو، من واقعا دوستت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The movie is utter dreck.
[ترجمه گوگل]فیلم به شدت افتضاحه
[ترجمه ترگمان] فیلم \"دریک\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Readers for publishing houses see a lot of good stuff and a lot of dreck.
[ترجمه گوگل]خوانندگان مؤسسه‌های انتشاراتی، چیزهای خوب و افتضاح زیادی را می‌بینند
[ترجمه ترگمان]خوانندگان برای چاپ خانه ها چیزهای خوب و بسیاری چیزهای زیادی را می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And so I sit here gurgling into my glass and soaking up all that moronic dreck.
[ترجمه گوگل]و بنابراین من اینجا می نشینم و در لیوانم غرغر می کنم و تمام آن لکه های احمقانه را خیس می کنم
[ترجمه ترگمان]و این بود که من اینجا نشستم و با صدای قل قل آب در لیوان خودم نشستم و تمام آن dreck احمقانه را خیس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This leads inevitably to a few flashes of genius, and hours upon hours of genuinely ear-splitting, stultifying, soul-sapping, monumentally unlistenable dreck.
[ترجمه گوگل]این امر ناگزیر منجر به چند بار نبوغ و ساعت‌ها به ساعت‌ها گوش‌خراش، حیرت‌انگیز، تسخیرکننده روح و به‌طور تاریخی غیرقابل شنیدن می‌شود
[ترجمه ترگمان]این امر به طور اجتناب ناپذیری منجر به چند flashes از نبوغ، و ساعت ها در ساعت های گوش صادقانه، خسته کننده، سست کننده، ماندگار و ماندگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) dreck, thing of no value; rubbish (from yiddish)

پیشنهاد کاربران

یه اصطلاح محاوره ای ـ فرهنگی ـ تحقیرآمیزه که ریشه ی ییدیش داره
🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – تحقیرآمیز ) :**
چیزی که بی کیفیت، بی ارزش، یا آزاردهنده تلقی می شه—از فیلم و کتاب گرفته تا کالا و حرف
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: I’m not watching that dreck again.
دیگه اون مزخرفو نمی بینم.
2. ** ( فرهنگی – رسانه ای ) :**
برای توصیف آثار هنری یا فرهنگی که سطح پایین یا توهین آمیز تلقی می شن
مثال: The critics dismissed the movie as pure dreck.
منتقدها فیلم رو کاملاً مزخرف دونستن.
3. ** ( طنزآمیز – روزمره ) :**
گاهی با لحن شوخی یا اغراق برای تخلیه ی احساس منفی نسبت به چیزی استفاده می شه
مثال: What is all this dreck on my desk?
این همه آت و آشغال روی میزم چیه؟
________________________________________
🔸 مترادف ها:
trash – junk – garbage – rubbish – crap – nonsense