dreamy

/ˈdriːmi//ˈdriːmi/

معنی: خیالی، خیال اندیش، خواب مانند، رویایی، خواب الود
معانی دیگر: خیال انگیز، رویاآمیز، اهل خواب و خیال، خیال باف، خیال پرور، مهبم، گنگ، (چشم) خمار، ملایم و خوشایند

جمله های نمونه

1. dreamy eyes
چشمان خمار

2. dreamy music
موسیقی رویایی

3. the nightingale's song puts me into dreamy meditations
آواز بلبل اندیشه های رویاآمیزی را به سرم خطور می دهد.

4. the mountains were becoming foggier and more dreamy looking
کوه ها به تدریج مه آلودتر و مبهم تر می شدند.

5. He was an artist, not particularly tidy, too dreamy to match her ways.
[ترجمه گوگل]او هنرمندی بود، نه چندان مرتب، و آنقدر رویایی بود که با روش او مطابقت نداشت
[ترجمه ترگمان]او یک هنرمند بود، نه به خصوص مرتب و اهل رویا بود که بتواند با او جور در بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She had a dreamy look in her eyes.
[ترجمه گوگل]نگاهی رویایی در چشمانش داشت
[ترجمه ترگمان]در چشمانش حالتی رویا گونه دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Paul was dreamy and not very practical.
[ترجمه گوگل]پل رویایی بود و خیلی اهل عمل نبود
[ترجمه ترگمان]پل در رویا فرورفته بود و چندان اهل عمل نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He smiled, an odd, dreamy smile that sent chills up my back.
[ترجمه گوگل]لبخندی زد، لبخندی عجیب و رویایی که کمرم را لرزاند
[ترجمه ترگمان]او لبخند زد، لبخندی عجیب و رویایی که باعث شد پشتم یخ بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They talked to each other in gentle,dreamy voices.
[ترجمه گوگل]آنها با صداهای آرام و رویایی با یکدیگر صحبت می کردند
[ترجمه ترگمان]با هم با هم حرف می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His face assumed a sort of dreamy expression.
[ترجمه گوگل]صورتش نوعی حالت رویایی به خود گرفت
[ترجمه ترگمان]چهره اش حالتی رویایی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The film opens with a dreamy shot of a sunset.
[ترجمه گوگل]فیلم با نمایی رویایی از غروب خورشید آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]فیلم با یک عکس رویایی از غروب آفتاب باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What's he like? I bet he's really dreamy.
[ترجمه گوگل]چطور آدمی است؟ شرط می بندم که او واقعاً رویایی است
[ترجمه ترگمان]چه شکلیه؟ شرط می بندم که اون خیلی رویایی باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lassitude and shame and a dreamy disgust provide the medium for these transactions.
[ترجمه گوگل]سستی و شرم و انزجار رویایی بستر این معاملات را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]شرمندگی و شرم و انزجار رویایی، محیط برای این تراکنش ها را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیالی (صفت)
valetudinarian, air-built, imaginary, fanciful, fictitious, fancied, fantastic, unrealistic, chimerical, unreal, dreamy, visionary, thoughtful, pensive, hypochondriac, spleeny, insubstantial, contemplative, meditative, romantic, cloud-built, fantastical, spectral, ideational

خیال اندیش (صفت)
airy-fairy, astral, wistful, dreamy, moony, visionary, starry-eyed

خواب مانند (صفت)
dreamy, dreamlike, sleeplike

رویایی (صفت)
dreamy, visionary, starry-eyed

خواب الود (صفت)
dreamy, drowsy, sleepy, soporific, slumberous, slumbery, slumbrous, somniculous, somniferous, somnolent

انگلیسی به انگلیسی

• distant, engaged in reverie; of a dream, of a fantasy, imaginary; meditative; vague, obscure
someone with a dreamy expression looks as if they are thinking about something very pleasant.

پیشنهاد کاربران

بپرس