dreamless

/ˈdriːmləs//ˈdriːmləs/

(خواب) عاری از خواب دیدن، بی خواب، بیخواب a dreamless sleep خواب بدون خواب دیدن

جمله های نمونه

1. a dreamless sleep
خواب بدون خواب دیدن

2. I fell straight into a dreamless sleep.
[ترجمه گوگل]مستقیم به خواب بی رویا فرو رفتم
[ترجمه ترگمان]یک راست به خوابی بی رویا فرو رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He fell into a deep dreamless sleep.
[ترجمه گوگل]او به خوابی عمیق و بدون رویا فرو رفت
[ترجمه ترگمان]به خواب عمیقی فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I sank into a deep, dreamless sleep.
[ترجمه گوگل]در خوابی عمیق و بدون رویا فرو رفتم
[ترجمه ترگمان]به خوابی عمیق و خودخواسته فرو رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Everything his heart needed, even dreamless sleep, she would be able to give him.
[ترجمه گوگل]هر چیزی که قلبش نیاز داشت، حتی خواب بدون رویا، او می توانست به او بدهد
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که قلبش نیازمند بود، حتی بدون رویا، می توانست به او بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Eight hours of deep, dreamless sleep had helped enormously.
[ترجمه گوگل]هشت ساعت خواب عمیق و بدون رویا کمک بزرگی کرده بود
[ترجمه ترگمان]هشت ساعت خواب عمیق و بی رویا به او کمک بزرگی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is dark like a sleep that is dreamless.
[ترجمه گوگل]تاریک است مثل خوابی که رویا ندارد
[ترجمه ترگمان]مثل خواب تاریک است که بی رویا باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Recipe: Major Dreamless Sleep Potion is needed to complete the Potion Mastery Quest.
[ترجمه گوگل]دستور العمل: معجون اصلی خواب بدون رویا برای تکمیل کوئست تسلط معجون مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]طرز تهیه دستور تهیه معجون dreamless خواب میجر لازم است تا the را کامل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He fell into the dreamless sleep which rounded off his past.
[ترجمه گوگل]او به خواب بی رویا فرو رفت که گذشته اش را گرد می کرد
[ترجمه ترگمان]به خوابی بی رویا فرو رفت که از گذشته دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She gently turned Omi's pillow to stop her mild snoring and then drifted off into her own dreamless sleep.
[ترجمه گوگل]او به آرامی بالش اومی را چرخاند تا جلوی خروپف خفیف او را بگیرد و سپس به خواب بی رویا خود فرو رفت
[ترجمه ترگمان]او به آرامی بالش را چرخاند تا آرام خروپف کند و بعد به خواب بی رویا فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Enthusiasm is a power that can give dreams to the dreamless, life to the lifeless, and hope to the hopeless. RVM
[ترجمه گوگل]شور و شوق قدرتی است که می تواند به بی رویاها رویا، به بی روح زندگی و به ناامید امید بدهد RVM
[ترجمه ترگمان]اشتیاق یک قدرت است که می تواند رویاها را به بی رویا، زندگی به زندگی بی جان و امید به نا امیدی بدهد rvm
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was still pondering on the problem when he drifted into a deep and dreamless sleep.
[ترجمه گوگل]او هنوز در فکر مشکل بود که به خوابی عمیق و بدون رویا فرو رفت
[ترجمه ترگمان]وقتی به خوابی عمیق و بی رویا فرو رفت، هنوز به فکر مشکل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After a while he dozed, and then slid into a dreamless sleep.
[ترجمه گوگل]پس از مدتی چرت زد و سپس به خوابی بی رویا فرو رفت
[ترجمه ترگمان]بعد از مدتی خوابش برد و بعد به خوابی بی رویا فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are plans to make for tomorrow, but for now I want a dreamless sleep.
[ترجمه گوگل]برنامه‌هایی برای فردا هست، اما فعلاً من یک خواب بدون رویا می‌خواهم
[ترجمه ترگمان]برای فردا نقشه داریم، اما حالا می خواهم یک خواب بی رویایی ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• without dreams
dreamless sleep is very deep and peaceful, and without dreams.

پیشنهاد کاربران

بپرس