1. dream interpretation
تعبیر خواب
2. dream interpretation
خوابگزاری،تعبیر خواب
3. dream up
(عامیانه) در سر پروراندن،خیال پردازی کردن،خواب چیزی را دیدن
4. her dream was to become a polyglot
خواب و خیال او این بود که چند زبانه شود.
5. his dream was to become rich
رویای او این بود که پول دار بشود.
6. my dream house
خانه ی رویایی من
7. a golden dream
خواب طلایی
8. a mere dream neither substantial nor practical
فقط یک خواب نه حقیقی و نه عملی
9. a pleasant dream
خواب خوش
10. a wonderful dream about impossible things
یک خواب شگفت آفرین درباره ی چیزهای غیرممکن
11. the boy's dream come to pass
خواب پسر تحقق یافت.
12. like a dream
عالی،رویایی،خیال انگیز
13. no, i wouldn't dream of going
نه،فکر رفتن اصلا به مغزم خطور نکرده است.
14. the relation of dream and reality
وابستگی خواب به واقعیت
15. to interpret a dream
خوابگزاری کردن
16. john realized his childhood dream of becoming a brain surgeon
جان به رویای ایام کودکی خود درباره ی جراح مغز شدن جامه ی عمل پوشاند.
17. our relationship was a dream that didn't last long
رابطه ی ما رویایی بود که دیری نپایید.
18. she cooks like a dream
او عالی آشپزی می کند.
19. to have a wet dream
جنب شدن
20. the latent meaning of a dream
معنی نهفته ی رویا
21. his poetry nourished in us the dream of liberty
اشعار او خواب و خیال آزادی را در ما پرورش داد.
22. Hope is but the dream of those that wake.
[ترجمه گوگل]امید تنها رویای کسانی است که بیدار می شوند
[ترجمه ترگمان]امید جز رویای کسانی است که بیدار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امید جز رویای کسانی است که بیدار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. Since you left crushing the dream with, then I choose in perishing in addition.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که تو با خرد کردن رویا رفتی، پس من هم هلاک شدن را انتخاب میکنم
[ترجمه ترگمان]از انجایی که تو رویا را با آن نابود کردی، پس من نیز از آن گذشته، نابودی را انتخاب می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از انجایی که تو رویا را با آن نابود کردی، پس من نیز از آن گذشته، نابودی را انتخاب می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. To accomplish great things, in addition to dream, must act.
[ترجمه گوگل]برای انجام کارهای بزرگ، علاوه بر رویا، باید عمل کرد
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به کاره ای بزرگ، علاوه بر خواب، باید عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به کاره ای بزرگ، علاوه بر خواب، باید عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. His dream has become a reality.
[ترجمه و...] رویای آن مرد به وتقعیت تبدیل شد. . . . . .|
[ترجمه 😇😇] رویای اون مرد تبدیل به واقعیت شد|
[ترجمه گوگل]رویای او به واقعیت تبدیل شده است[ترجمه ترگمان]رویای او به واقعیت تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. Dream is what makes you happy, even when you are just trying.
[ترجمه مریم منتظری] رویا چیزی است که شما را خوشحال می کند، حتی زمانی که فقط تلاش می کنید.|
[ترجمه گوگل]رویا چیزی است که شما را خوشحال می کند، حتی زمانی که فقط تلاش می کنید[ترجمه ترگمان]خواب چیزی است که شما را خوشحال می کند، حتی زمانی که فقط تلاش می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. His dream of competing in the Olympics remained unfulfilled .
[ترجمه گوگل]رویای او برای حضور در المپیک محقق نشد
[ترجمه ترگمان]رویای رقابت در المپیک تحقق نیافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رویای رقابت در المپیک تحقق نیافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. Dream what you want to dream; go where you want to go; be what you want to be, because you have only one life and one chance to do all the things you want to do.
[ترجمه 🌸SANA🌸] رویای چیزی رو که میخوای داشته باش. . هرجا میخوای برو. . هرکس که میخوای باش. . چون فقط یه بار زندگی میکنی و فقط یه شانس دار تا هرکار میخوای انجام بدی. . !🌸|
[ترجمه باران] رویای چیزی رو که میخوای رو داشته باش. . . هر جایی که دوست داری برو. . . چیزی باش که خودت میخوای. . . چون فقط یه بار فرصت زندگی کردن داری و فقط یه شانس برای انجام کاری رو که میخوای انجام بدی داری. . 👑♥️|
[ترجمه گوگل]رویای آنچه را که می خواهید ببینید؛ به جایی که می خواهید بروید؛ همانی باش که میخواهی، چون فقط یک زندگی و یک فرصت برای انجام تمام کارهایی که میخواهی داری[ترجمه ترگمان]رویای تو در خواب، هر جا که دلت می خواهد، برو، چون فقط یک زندگی و یک شانس داری که هر کاری دلت می خواهد بکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. The dream was always running ahead of me. To catch up, to live for a moment in unison with it, that was the miracle.
[ترجمه گوگل]رویا همیشه جلوی من بود رسیدن به عقب، برای لحظه ای زندگی کردن در هماهنگی با آن، این معجزه بود
[ترجمه ترگمان]رویا همیشه از من جلوتر بود برای گرفتن، برای یک لحظه با آن زندگی کردن، این معجزه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رویا همیشه از من جلوتر بود برای گرفتن، برای یک لحظه با آن زندگی کردن، این معجزه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. The whole plan went like a dream.
[ترجمه گوگل]کل نقشه مثل یک رویا پیش رفت
[ترجمه ترگمان]کل نقشه مثل یه رویا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کل نقشه مثل یه رویا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید