� ( روز، شب و غیره ) نزدیک شدن، فرارسیدن و یا آمدن؛
� ( جوراب، لباس و غیره ) پوشیدن؛
� ( دستکش ) دست کردن؛
� ( کفش ) پا کردن؛
� کمک گرفتن از، بهره جستن از و یا نفع بردن از؛
... [مشاهده متن کامل]
� برداشت کردن از، گرفتن از و یا مورد استفاده قرار دادن؛
� ترغیب کردن، تشویق کردن و یا دل دادن به.
به نقل از زبان شناس
� ( جوراب، لباس و غیره ) پوشیدن؛
� ( دستکش ) دست کردن؛
� ( کفش ) پا کردن؛
� کمک گرفتن از، بهره جستن از و یا نفع بردن از؛
... [مشاهده متن کامل]
� برداشت کردن از، گرفتن از و یا مورد استفاده قرار دادن؛
� ترغیب کردن، تشویق کردن و یا دل دادن به.
به نقل از زبان شناس
استفاده کردن
بهره بردن
به کار بستن
بهره بردن
به کار بستن
در نظر داشتن
استفاده شده
به کار گرفته شده
به کار گرفته شده
کشیده شده بر روی