drawn

/ˈdrɒn//drɔːn/

معنی: مجذوب
معانی دیگر: اسم مفعول فعل: draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده، پوک، ن  کشیده

جمله های نمونه

1. a line drawn from any point to the center of a circle
خطی که از هر نقطه به مرکز دایره رسم شود

2. a train drawn by two diesel units
قطاری که توسط دو دستگاه دیزل رانده می شود

3. don't get drawn into their dispute!
وارد مشاجره ی آنها نشو!

4. he has drawn many parallels between these stories and the plays of shakespeare
او تشابهات زیادی میان این حکایات و نمایشنامه های شکسپیر پیدا کرده است.

5. the income drawn from petroleum
درآمدی که از نفت به دست می آید.

6. at daggers drawn (with someone)
دشمن بودن با،باهم مثل سگ و گربه بودن،به خون هم تشنه بودن

7. he too was drawn into the vortex of the political struggle
او نیز به کانون آن کشمکش سیاسی کشانده شد.

8. the animals are drawn with such verve that they seem to jump out of the page
حیوانات را آنقدر زنده نقاشی کرده اند که گویی از صفحه بیرون می پرند.

9. the novelist has drawn his characters masterfully
رمان نویس شخصیت های (داستان) خود را با استادی ترسیم کرده است.

10. each breath that is drawn extends life. . .
هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است . . .

11. the lines were finely drawn
خط ها با دقت تمام ترسیم شده بودند.

12. the fowls are plucked and drawn
پرهای پرندگان کنده و دل و جگر آنها بیرون آورده شده است.

13. nasreen and her mother-in-law are at daggers drawn
نسرین و مادرشوهرش به خون هم تشنه اند.

14. he made a lunge at me with his drawn sword
با شمشیر آخته به طرفم یورش آورد.

15. he was standing at the door with a drawn sword
او با شمشیر آخته کنار در ایستاده بود.

16. Shadow, with her veil drawn, follows Light in secret meekness, with her silent steps of love.
[ترجمه گوگل]سایه با نقاب کشیده، نور را در نرمی پنهانی، با گام های خاموش عشقش دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]سایه، با حجابی که بر پرده کشیده، با گام های پنهانی عاشقانه، با گام های ساکت عشق، به دنبال روشنایی می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The firm has drawn up a budget for the coming financial year.
[ترجمه گوگل]این شرکت بودجه سال مالی آینده را تنظیم کرده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت بودجه سال مالی آینده را تنظیم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The sample of people questioned was drawn from the university's student register and stratified by age and gender.
[ترجمه گوگل]نمونه افراد مورد سوال از ثبت نام دانشجویی دانشگاه استخراج و بر اساس سن و جنسیت طبقه بندی شدند
[ترجمه ترگمان]نمونه ای از افرادی که مورد سوال قرار گرفتند از ثبت دانشجویان دانشگاه و به صورت طبقه بندی شده توسط سن و جنسیت داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. We must not be drawn into the mire of civil war.
[ترجمه گوگل]ما نباید به باتلاق جنگ داخلی کشیده شویم
[ترجمه ترگمان]نباید به صورت جنگ داخلی کشیده شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Both sides were drawn, willy-nilly, into the conflict.
[ترجمه گوگل]هر دو طرف خواه ناخواه به درگیری کشیده شدند
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف، خواه نا خواه، خواه نا خواه به کش مکش کشیده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجذوب (صفت)
attracted, engrossed, drawn, possessed, spellbound

تخصصی

[فوتبال] کشیده-ممتد

انگلیسی به انگلیسی

• attracted; pulled (as curtains or draperies); moved, dragged; stretched, pulled thin; undecided, having no absolute winner (about a contest); represented in a drawing; traced; unsheathed; exhausted, careworn, tired
drawn is the past participle of draw.
a drawn curtain or blind has been pulled over a window to cover it.
if someone looks drawn, they look very tired or ill.

پیشنهاد کاربران

Draw /p. p : drawn
گرفته شده
Sodium citrate was added to a freshly drawn blood to preventclotting.
سدیم سیترات به خون به تازگی گرفته شده اضافه شد تا از لخته شدن جلوگیری بکند .
ترسیم کردن
وقتی به عنوان صفت به کار می ره، به معنای �مجذوب� یا کسی که بی قرار کسی یا چیزی هست:
When do you find yourself most drawn to your partner?
چه وقتی خیلی مجذوب پارتنرت هستی؟
اسم مفعول draw است به معنی ترسیم شده َکشیده شده
بی حال ناخوش احوال، مریض احوال
مجذوب، شیفته.
تو فلسفه کانت ناشی شده؛ برگرفته؛ مشتق شده؛ برخاسته ( کلا چیزی که از چیز دیگه خارج شده مثلا ایا برهان اثبات وجود خدا از مفهوم واقعی ترین وجود ناشی شده؟ )
the proof of the existence of God drawn from the concept of a most real being
جلب کردن
مساوی شده در ورزش
شیفته
فریفته
مجذوب شدن، کشیده شدن به سمت، آمدن به سمت
مساوی در فوتبال
توی جمله ی :
the curtains drawn
معنی کشیدن پرده هم میشه بهش داد
Blood is drawn from your stomach to your musclesخون از معده به سمت عضلات کشیده میشود
لاغر
● فعل: اسم مفعول draw و به معنی ترسیم شده, کشیده شده ( نه فقط نقاشی بلکه کشیده شدن در اینجا معنی کشیده شدن توسط مثلا ماشین یا اسب را نیز میدهد )
● صفت: رنگ و رو رفته، بی حالو بی رمق
( اسلحه، شمشیر ) از غلاف کشیدن
The unidentified officers approached the man with guns drawn
خسته و بیمار
drawn face صورت تکیده
به دست امده
غرق شدن
برگرفته
استخراج شده
مساوی برای بازی ها
ترسیم شده
وابسته
بی رمق
گرفته شده
مساوی ( در مسابقه ) ، یر به یر ، مثال
How many games the team have played/won/lost/drawn
حاصل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)

بپرس