drawl

/ˈdrɒl//drɔːl/

معنی: کشیدن، کشیده حرف زدن، اهسته و کشیده ادا کردن
معانی دیگر: با لحن کشدار حرف زدن، واژه ها را به طور ممتد ادا کردن، سخن آهسته و کشیده، دراز کردن حرف های صدادار، لحن کش دار

جمله های نمونه

1. he had a southern drawl
او با لهجه ی کش دار جنوبی حرف می زد.

2. "answer the phone, deary", she said in a drawl
با لحن کش داری گفت ((تلفن را جواب بده عزیزم))

3. "Howdy, pardner," he said in his slow Texan drawl.
[ترجمه گوگل]او در حرکت آهسته تگزاسی خود گفت: "سلام، پادنر "
[ترجمه ترگمان]او با لحن آرام و کش دار تگزاسی خود گفت: \" Howdy، pardner \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She spoke with soft Southern drawl.
[ترجمه گوگل]او با کشش نرم جنوبی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]او با لهجه جنوبی حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She spoke in a slow southern drawl.
[ترجمه گوگل]او به آرامی به سمت جنوب صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]او با لحنی آرام و آرام صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr. Peter spoke in a soft drawl.
[ترجمه گوگل]آقای پیتر به آرامی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]آقای پیتر با لحنی ملایم تر صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Whether Southern drawl or Mid-West twang, it was all the same to me.
[ترجمه گوگل]چه توانگ جنوبی و چه در غرب میانه، برای من یکسان بود
[ترجمه ترگمان]چه در جنوب غربی و چه در غرب میانه، این موضوع برای من یک سان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His mother was speaking with a slight drawl.
[ترجمه گوگل]مادرش با کمی کشش صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]مادرش با لحن کش دار حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He had a bit of a Southern drawl.
[ترجمه گوگل]او کمی تساوی جنوبی داشت
[ترجمه ترگمان] اون لهجه جنوبی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Under direction of light drawl my shadow.
[ترجمه گوگل]تحت هدایت نور سایه ام را می کشد
[ترجمه ترگمان]زیر نور، سایه من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He speaks with a languid drawl.
[ترجمه گوگل]او با کشش بی رمقی صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]با لحن کش دار حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Virginia accent differs distinctly from the slow drawl of South Carolina.
[ترجمه گوگل]لهجه ویرجینیا به طور مشخص با لهجه آهسته کارولینای جنوبی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]لهجه ویرجینیا از صدای آهسته کارولینای جنوبی متمایز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She speaks with a Southern drawl.
[ترجمه گوگل]او با کشش جنوبی صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]اون با لهجه جنوبی حرف میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Does he fake drawl or merely nod?
[ترجمه گوگل]آیا او قلابی می کشد یا صرفاً سر تکان می دهد؟
[ترجمه ترگمان]اون ساختگی حرف میزنه یا فقط سرش رو تکون میده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشیدن (فعل)
trace, figure, heave, string, stretch, drag, pluck, draw, haul, weigh, pull, avulse, drain, strap, lave, suffer, subduct, thole, shove, chart, plot, experience, lengthen, hale, drawl, entrain, evulse, snick, magnetize, trawl

کشیده حرف زدن (فعل)
drawl

اهسته و کشیده ادا کردن (فعل)
drawl

انگلیسی به انگلیسی

• slow drawn out manner of speaking
speak slowly and lazily
if someone drawls, they speak slowly, with long vowel sounds. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. mccord spoke in a soft drawl.

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
لحن کشیده / حرف زدن با کشش / لهجه ی کند و کش دار
در زبان محاوره ای:
یواش یواش حرف می زنه، کِش می ده، لهجه ش کش دار و تنبله
________________________________________
🔸 تعریف ها:
...
[مشاهده متن کامل]

1. ( گویشی – لهجه ای ) :
شیوه ی صحبت کردن که در آن کلمات با کشش و کندی ادا می شن—اغلب در لهجه های جنوبی آمریکا دیده می شه
مثال: He speaks with a slow Southern drawl.
با یه لحن جنوبی کند و کش دار حرف می زنه.
2. ( فعل – نحوه ی بیان ) :
ادای کلمات به صورت کشیده و کند، معمولاً برای ایجاد تأثیر یا نشان دادن لهجه
مثال: “Well, I reckon, ” he drawled.
گفت: �خب، فکر می کنم�، با لحن کشیده گفت.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
slow speech – slur – twang – lazy tone – Southern accent – elongated speech
________________________________________
🔸 نکته ی فرهنگی و اضافی:
در انگلیسی، "drawl" اغلب برای توصیف لهجه های جنوبی آمریکا استفاده می شه که با کشش و کندی خاصی همراهه. این لحن می تونه حس آرامش، تنبلی، یا حتی طنز ایجاد کنه.

برداشتن
کلمات را کشیده ادا کردن to speak slowly with vowels greatly prolonged
A drawl in your accent