عیب
اِشکال، ایراد، مشکل
عیب. ایراد. اشکال. نقطه ضعف
مثال:
Can you think of any drawbacks?
آیا می توانید به عیب و ایراد و نقطه ضعفی فکر بکنید؟
مثال:
آیا می توانید به عیب و ایراد و نقطه ضعفی فکر بکنید؟
یعنی مشکل. ایراد. حتی یعنی بدی
تنها بدی این مداد این هستش که. . .
در کانتکست ببینیم:
The only drawback of the car is its gear lever.
تنها عیب این ماشین دنده ش هست.
تنها بدی این مداد این هستش که. . .
در کانتکست ببینیم:
تنها عیب این ماشین دنده ش هست.
مانع. سد
عیب وتقص
مشکل یا عیب، بخش منفی یک شرایط و وضعیت
... [مشاهده متن کامل]
اشکال , ایراد , عیب
a disadvantage or the negative part of a situation:
One of the drawbacks of living with someone is having to share a bathroom.
یکی از ایرادات زندگی با یک نفر دیگه این است که توالت به را به صورت مشترک استفاده می کنیم .
یکی از ایرادات زندگی با یک نفر دیگه این است که توالت به را به صورت مشترک استفاده می کنیم .
مترادف با downside
نقطه ضعف
موقعیت یاهر چیزی که خوب نیست یا سبب مشکل میشه
اِشکال، ایراد، مشکل
برای دارو به معنی عوارض.
ایراد
عیب
بعد منفی
عیب
بعد منفی
خصیصه ی از یک موقعیت یا یک چیز ، که نمایانگر نکته ای منفی از آن موقعیت یا چیز است ،
مثال:
Every strategic choice has its benefits and drawbacks .
ترکیب benefits and drawbacks یک ترکیب معمول و کاربردی ست .
مثال:
ترکیب benefits and drawbacks یک ترکیب معمول و کاربردی ست .
drawback ( عمومی )
واژه مصوب: استرداد
تعریف: بازگرداندن عوارض گمرکی کالاهای وارداتی، درصورتیکه این کالاها مجدداً صادر شوند
واژه مصوب: استرداد
تعریف: بازگرداندن عوارض گمرکی کالاهای وارداتی، درصورتیکه این کالاها مجدداً صادر شوند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)