drapery

/ˈdreɪpəri//ˈdreɪpəri/

معنی: پارچه فروشی، ماهوت فروشی، تزئینات پردهای
معانی دیگر: (انگلیس) مغازه ی پارچه فروشی، بزازی، (جمع) پرده (از پارچه ی ضخیم)، (انگلیس) رجوع شود به: dry goods، (جامه یا پرده یا روکش) چین دار و آویخته، پارچه بافی

جمله های نمونه

1. My mother ran a couple of drapery shops.
[ترجمه گوگل]مادرم چند مغازه پارچه فروشی داشت
[ترجمه ترگمان]مامانم یه چندتا مغازه پارچه ای درست کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The style is noted for its flowing drapery.
[ترجمه گوگل]این سبک به دلیل پارچه های روان آن مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این سبک برای لباس جاری آن به آن اشاره شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thus the drapery was also important.
[ترجمه گوگل]بنابراین پرده نیز مهم بود
[ترجمه ترگمان]پس پرده هم مهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the drapery room, for example, the formations hang from the ceiling like curtains.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در اتاق پارچه فروشی، سازندها مانند پرده از سقف آویزان هستند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، در اتاق پرده، اشکال آویزان از سقف مانند پرده آویزان می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are pictorial, with good drapery and expressive features to the figures.
[ترجمه گوگل]آنها تصویری هستند، با پارچه های خوب و ویژگی های بیانی به چهره ها
[ترجمه ترگمان]آن ها تصویری هستند، با لباس خوب و ویژگی های expressive برای این ارقام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An ornamental drapery hung across a top edge, as of a bed, table, or canopy.
[ترجمه گوگل]یک پارچه زینتی مانند تخت، میز یا سایبان در لبه بالایی آویزان بود
[ترجمه ترگمان]یک پرده تزیینی روی لبه بالایی، مثل یک تخت خواب یا تخت آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He relied on drapery rather than tailoring to construct his new look.
[ترجمه گوگل]او برای ساختن ظاهر جدید خود به جای خیاطی به پارچه فروشی تکیه کرد
[ترجمه ترگمان]او بر روی پرده نقاشی تکیه کرد تا خیاطی برای ساختن ظاهر جدیدش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He did endless studies of drapery, plants, landscape, figures and mechanical devices.
[ترجمه گوگل]او مطالعات بی پایانی در مورد پارچه، گیاهان، منظره، شکل ها و دستگاه های مکانیکی انجام داد
[ترجمه ترگمان]وی مطالعات بی پایانی بر روی پرده، گیاهان، مناظر، شکل ها و وسایل مکانیکی انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She inherited her mother's gift for devising drapery and costume.
[ترجمه گوگل]او هدیه مادرش را برای طراحی پارچه و لباس به ارث برده است
[ترجمه ترگمان]هدیه مادرش را برای دوختن لباس و لباس به ارث برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He works in the drapery department of the store.
[ترجمه گوگل]او در بخش پارچه فروشی مغازه کار می کند
[ترجمه ترگمان]اون تو قسمت drapery مغازه کار میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They show variety of expression and the drapery was carved with refined and consummate skill.
[ترجمه گوگل]آنها تنوع بیان را نشان می دهند و پارچه با مهارت ظریف و کامل حک شده است
[ترجمه ترگمان]آن ها تنوع بیان را نشان می دهند و پرده با مهارت کامل و ماهرانه حکاکی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A photograph against a background of drapery.
[ترجمه گوگل]عکسی در پس زمینه پارچه فروشی
[ترجمه ترگمان]یک عکس در برابر پس زمینه پرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The drapery served organically to cover the Madonna.
[ترجمه گوگل]این پارچه به صورت ارگانیک برای پوشاندن مدونا خدمت می کرد
[ترجمه ترگمان]پرده به صورت ارگانیک کار می کرد تا مادونا را بپوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She inherited her mother's gift for drapery and costume.
[ترجمه گوگل]او هدیه مادرش را برای پارچه و لباس به ارث برده است
[ترجمه ترگمان]هدیه مادرش را برای لباس و لباس به ارث برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پارچه فروشی (اسم)
drapery

ماهوت فروشی (اسم)
drapery

تزئینات پرده ای (اسم)
drapery

تخصصی

[زمین شناسی] غارپرده یک ورقه نیمه شفاف تراورتن تشکیل شده در زمانی که قطرات آب به سمت پائین سقف شیبدار غار جریان می یابند و یک اثر سینوسی از کلسیت به جای می گذارند . مترادف : پرده ( غارشناسی ) – پرده چکیده . مترادف ناکامل : Bacon –rind drapery .
[نساجی] پارچه پرده ای - پارچه پشمی در اصطلاح انگلیسی

انگلیسی به انگلیسی

• cloth; fabric used for curtains
you can refer to cloth or clothing hanging in folds as drapery or draperies; an old-fashioned word.
drapery is also the cloth that you buy in a shop; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

نمایش چین های پارچه در نقاشی یا مجسمه سازی
پرده ضخیمی که نور از اون عبور نمیکنه
پرده

بپرس