dramaturgy

/ˈdræmʌˌtɜːrdʒiː//ˈdræmətɜːdʒɪ/

معنی: شبیه سازی، فن درام نویسی، فن نمایش داستانها
معانی دیگر: هنرنگارش و به صحنه آوری نمایش نامه

جمله های نمونه

1. This inner platform releases a dramaturgy towards the exterior that enlivens and enriches the spatial content.
[ترجمه گوگل]این پلتفرم درونی دراماتورژی را به سمت بیرون منتشر می کند که محتوای فضایی را زنده و غنی می کند
[ترجمه ترگمان]این پلت فرم درونی، dramaturgy را به سمت خارج منتشر می کند که محتوای فضایی را تقویت و غنی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Comparing the dramaturgy and tragedy from their structure, conflict and topic, the author briefs the differences between the Chinese and Western cultures .
[ترجمه گوگل]نویسنده با مقایسه دراماتورژی و تراژدی از ساختار، تضاد و موضوع آنها، تفاوت های فرهنگ چینی و غربی را به اختصار بیان می کند
[ترجمه ترگمان]با مقایسه تراژدی و تراژدی از ساختار، کش مکش و موضوع، نویسنده به تفاوت های بین فرهنگ های چینی و غربی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The three Piper operas represent a different vision of musical dramaturgy to the rest of the Britten canon.
[ترجمه گوگل]سه اپرای پایپر نمایانگر دیدگاهی متفاوت از دراماتورژی موسیقی با بقیه کانن بریتن است
[ترجمه ترگمان]این سه اپرا یک دیدگاه متفاوت از موسیقی musical را به بقیه خلیفه Britten نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The formal exchange of tributes may seem like nostalgic gestures from a more genteel, less cynical era, but the participants re-enact a classical political dramaturgy.
[ترجمه گوگل]مبادله رسمی ادای احترام ممکن است مانند ژست های نوستالژیک از دورانی ملایم تر و کمتر بدبینانه به نظر برسد، اما شرکت کنندگان یک دراماتورژی سیاسی کلاسیک را دوباره اجرا می کنند
[ترجمه ترگمان]تبادل رسمی of ممکن است به نظر دلتنگی برای یک دوره more، کم تر بدبین باشد، اما شرکت کنندگان یک dramaturgy سیاسی کلاسیک را تصویب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This study applied the Consumer Decision Process model with the combination of the concept of Dramaturgy Theory and Willing-to-Pay in designing the questionnaire.
[ترجمه گوگل]این پژوهش از مدل فرآیند تصمیم گیری مصرف کننده با ترکیب مفهوم تئوری دراماتورژی و تمایل به پرداخت در طراحی پرسشنامه استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه مدل فرآیند تصمیم گیری مصرف کنندگان را با ترکیبی از مفهوم نظریه Dramaturgy و تمایل به - پرداخت در طراحی پرسشنامه به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Performers ' right is right a performer possesses on his performance, and is the core content of dramaturgy legal nexus .
[ترجمه گوگل]حق اجراکننده حقی است که اجراکننده در اجرای خود دارد و محتوای اصلی پیوند حقوقی دراماتورژی است
[ترجمه ترگمان]Performers درست است که اجرا کننده در عملکرد خود صاحب است و محتوای اصلی پیوند قانونی dramaturgy است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In this paper, some typical works are cited to express in western modern drama how the dramatists adopt ritualization to make their works better and fresher from the dramaturgy point of view.
[ترجمه گوگل]در این مقاله به برخی از آثار معمولی اشاره می‌شود تا در درام مدرن غربی بیان شود که چگونه نمایش‌نامه‌نویسان برای بهتر و تازه‌تر کردن آثارشان از منظر دراماتورژی، تشریفاتی را اتخاذ می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، برخی از آثار معمول به نمایش در درام مدرن غربی اشاره شده است که در آن نمایش نویسان ritualization را اتخاذ می کنند تا آثار خود را بهتر و تازه تر از دیدگاه dramaturgy قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My main interests are publication and book design, graphic dramaturgy and info architecture. Designs since 196
[ترجمه گوگل]علایق اصلی من انتشارات و طراحی کتاب، دراماتورژی گرافیکی و معماری اطلاعات است طراحی از سال 196
[ترجمه ترگمان]علایق اصلی من انتشار و طراحی کتاب، طراحی گرافیک و معماری اطلاعات است طراحی طرح هایی از ۱۹۶ نفر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شبیه سازی (اسم)
simulation, computer simulation, imagery, dramaturgy

فن درام نویسی (اسم)
dramaturgy

فن نمایش داستانها (اسم)
dramaturgy

انگلیسی به انگلیسی

• art of writing and producing plays

پیشنهاد کاربران

نمایش شناسی
نمایش پردازی
درام شناسی.
درام سنجی.
dramaturgy ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: نمایش‏پردازی
تعریف: 1. فن و هنر نگارش نمایشنامه|||2. مطالعه و تحلیل و تفسیر نمایشنامه برای اجراهای جدید با توجه به مخاطب و زمان و مکان
- نمایش پردازی
- فن و هنر نگارش نمایشنامه

بپرس