dramatise

جمله های نمونه

1. He is planning to dramatise the novel.
[ترجمه گوگل]او قصد دارد این رمان را دراماتیزه کند
[ترجمه ترگمان]او در حال برنامه ریزی برای بازنویسی این رمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't dramatise so much, just give us the facts.
[ترجمه گوگل]اینقدر دراماتیک نکنید، فقط حقایق را به ما بدهید
[ترجمه ترگمان]زیاد نگران نباش، فقط حقایق رو به ما بگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This position is excitingly dramatised in his book, even if the abuses he rails against are not exactly breaking news.
[ترجمه گوگل]این موضع به طرز هیجان انگیزی در کتاب او نمایش داده شده است، حتی اگر سوء استفاده هایی که او علیه او مطرح می کند دقیقاً اخبار فوری نباشد
[ترجمه ترگمان]این موقعیت به نحو هیجان انگیزی در کتاب او مطرح شده است، حتی اگر سو استفاده هایی که او علیه آن ها انجام می دهد، دقیقا اخبار را می شکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A dramatised story of the operations of an imaginary business, which covers in a realistic way most aspects of business.
[ترجمه گوگل]داستانی دراماتیزه شده از عملیات یک کسب و کار خیالی که به شیوه ای واقع گرایانه بیشتر جنبه های تجارت را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]یک داستان dramatised از عملیات یک کسب وکار خیالی، که جنبه های واقع گرایانه ترین جنبه تجاری را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The film dramatises and elaborates these fears in a knockabout, comic-book style with slightly implausible plot complications.
[ترجمه گوگل]فیلم این ترس‌ها را در سبک کمیک‌بوک و با پیچیدگی‌های داستانی غیرقابل قبول دراماتیک می‌کند
[ترجمه ترگمان]فیلم dramatises و این ترس ها را در سبک کتاب کمدی، کمدی - کتاب با مشکلات طرح کمی غیر منطقی شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And please, do not dramatise the drought in the Horn.
[ترجمه گوگل]و لطفاً خشکسالی را در شاخ نمایش ندهید
[ترجمه ترگمان]و خواهش می کنم خشکسالی را در دماغه dramatise نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Two other recent plays, both dramatised, although one from real life, left a more lasting impression.
[ترجمه گوگل]دو نمایشنامه اخیر دیگر، هر دو دراماتیک شده، هرچند یکی از زندگی واقعی، تاثیر ماندگارتری بر جای گذاشتند
[ترجمه ترگمان]دو نمایشنامه دیگر، هر دو dramatised، هر چند که یکی از آن ها از زندگی واقعی بود، تاثیر ماندگاری بر جای گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dramatised television and radio productions can be included in this category.
[ترجمه گوگل]تولیدات نمایشی تلویزیونی و رادیویی را می توان در این دسته قرار داد
[ترجمه ترگمان]تلویزیون dramatised و تولیدات رادیویی می توانند در این رده گنجانده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This heavily layered shape has been dramatised with bleach.
[ترجمه گوگل]این شکل بسیار لایه لایه با سفید کننده دراماتیک شده است
[ترجمه ترگمان]این شکل به شدت لایه ای با سفید کننده پوشانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Remember to dramatise these facts when you include them in your screenplay.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که وقتی این حقایق را در فیلمنامه خود قرار می دهید، آنها را دراماتیک کنید
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید زمانی که این واقعیت ها را در فیلمنامه خود بگنجانید به یاد داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is unhealthy to dramatise life.
[ترجمه گوگل]نمایشی کردن زندگی ناسالم است
[ترجمه ترگمان]زندگی dramatise ناسالم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is no need to dramatise what he has done, he was a great friend and great president for me.
[ترجمه گوگل]نیازی به نمایش کاری نیست که او انجام داده است، او یک دوست عالی و رئیس جمهور بزرگ برای من بود
[ترجمه ترگمان]لازم نیست کاری را که کرده باشد، دوست عالی و رئیس بزرگ من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I want the background to dramatise what' s in the foreground, not merely act as a subtle backdrop.
[ترجمه گوگل]من می‌خواهم پس‌زمینه آن‌چه در پیش‌زمینه است را به نمایش بگذارد، نه اینکه صرفاً به‌عنوان یک پس‌زمینه ظریف عمل کند
[ترجمه ترگمان]من می خواهم که پس زمینه آن چیزی که در پیش زمینه است را مشخص کند، نه صرفا به عنوان یک پس زمینه ظریف عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is no need to dramatise what he has done, he was a great friend and great president for me. It's only normal that he wants Inter to win.
[ترجمه گوگل]نیازی به نمایش کاری نیست که او انجام داده است، او یک دوست عالی و رئیس جمهور بزرگ برای من بود این طبیعی است که او می خواهد اینتر قهرمان شود
[ترجمه ترگمان]لازم نیست کاری را که کرده باشد، دوست عالی و رئیس بزرگ من است فقط طبیعیه که اون می خواد Inter برنده به شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] دراماتیزه کردن

انگلیسی به انگلیسی

• adapt for theatrical presentation; exaggerate; add details to, embellish (also dramatize)

پیشنهاد کاربران

1. بیش از حد واقع شرح دادن
2. مبالغه کردن
3. گزافه گویی کردن
4. بزرگنمایی کردن
5. اغراق کردن
6. بزرگ جلوه دادن
اغراق کردن
Exaggerate
بازنمایی کردن