dramatics

/drəˈmætɪks//drəˈmætɪks/

معنی: هنر تاتر، روش نمایش، فن نمایش
معانی دیگر: تب و تاب، فعالیت و هیجان، شوروشر، (معمولا با فعل مفرد) نمایش پردازی (هنر به صحنه آوری و ایفای نقش در نمایش نامه)، به صحنه آوری و بازی در نمایش توسط اشخاص غیرحرفه ای، کارهای هنری وخارج از برنامه دبیرستان و دانشکده

جمله های نمونه

1. i was hoping she would say goodbye and go without any dramatics
امیدوار بودم بدون الم شنگه خداحافظی بکند و برود.

2. Angela says she longs to join an amateur dramatics class.
[ترجمه گوگل]آنجلا می گوید که آرزوی پیوستن به یک کلاس نمایشی آماتور را دارد
[ترجمه ترگمان]آنجلا \"می گه اون دوست داره به یه کلاس هنر amateur\" ملحق بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rex had no time for her dramatics, and left the room.
[ترجمه گوگل]رکس زمانی برای نمایشنامه هایش نداشت و اتاق را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]رکس \"وقتی برای نمایش her نداره\" و از اتاق بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I've had enough of your dramatics.
[ترجمه گوگل]من به اندازه کافی از دراماتیک شما خسته شدم
[ترجمه ترگمان]من به اندازه کافی هنر تو را تجربه کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His dramatics made all of us laugh.
[ترجمه گوگل]نمایش های او همه ما را به خنده انداخت
[ترجمه ترگمان]نمایش نمایش او همه ما را به خنده انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The campy dramatics are presented in the style of a live television broadcast.
[ترجمه گوگل]دراماتیک کمپی به سبک پخش زنده تلویزیونی ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]The dramatics به سبک یک برنامه تلویزیونی زنده نمایش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I've had enough of Betty's dramatics.
[ترجمه گوگل]من به اندازه کافی از نمایشنامه های بتی خسته شده ام
[ترجمه ترگمان]من به اندازه کافی بازی در هنر بتی داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had no time to spare for dramatics.
[ترجمه گوگل]او زمانی برای دراماتیک نداشت
[ترجمه ترگمان]او مجال آن نداشت که در تئاتر بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Jonathan once appeared in a local amateur dramatics production of 'Death of a Salesman'.
[ترجمه گوگل]جاناتان یک بار در یک تولید درام آماتور محلی «مرگ فروشنده» ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]جاناتان زمانی در تولید یک فروشنده آماتور محلی به نام مرگ یک فروشنده ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many people went in for writing. music. dramatics and similar activities.
[ترجمه گوگل]افراد زیادی برای نوشتن وارد شدند موسیقی نمایش و فعالیت های مشابه
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم برای نوشتن رفتند موسیقی فعالیت های مشابه و فعالیت های مشابه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many children engage in extracurricular dramatics.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کودکان به نمایش های فوق برنامه می پردازند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بچه ها با extracurricular dramatics درگیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She rejected the food without dramatics, or sometimes she threw it into the corners.
[ترجمه گوگل]او غذا را بدون نمایش رد می کرد یا گاهی اوقات آن را به گوشه و کنار می انداخت
[ترجمه ترگمان]بدون اینکه بازی کند، غذاها را رد کرد، یا بعضی وقت ها آن را به گوشه می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Your dramatics are not going to change my mind.
[ترجمه گوگل]دراماتیک شما نظر من را تغییر نخواهد داد
[ترجمه ترگمان] هنر تو باعث تغییر عقیده من نمیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Jankovic's soap opera dramatics and needless desperate instant replay challenges, were her downfall as the Serbian's actual tennis technique started to fade.
[ترجمه گوگل]دراماتیک اپرا صابونی یانکوویچ و چالش‌های تکرار فوری ناامیدکننده بی‌ضرر، سقوط او بود زیرا تکنیک تنیس واقعی صربستانی شروع به محو شدن کرد
[ترجمه ترگمان]پس از آن که تکنیک تنیس واقعی صربستان شروع به محو شدن کرد، سریال صابون Jankovic s و instant لازم برای پاسخ به چالش ها، سقوط او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هنر تاتر (اسم)
dramatics

روش نمایش (اسم)
dramatics

فن نمایش (اسم)
dramatics, showmanship

انگلیسی به انگلیسی

• drama, play; melodramatic behavior

پیشنهاد کاربران

بپرس