dram

/ˈdræm//dræm/

معنی: درم
معانی دیگر: مقدار کم (از هرچیز)، کمی، ذره، مشروب کم (الکلی)، قدری مشروب، (داروسازی) درم (معیار وزن برابر با 3/89 گرم)، واحد وزن برابر با 1/77 گرم، رجوع شود به: fluid dram، درم مقیاس وزن رجوع شود به drachma، نوشانیدن، جرعه جرعه نوشیدن

جمله های نمونه

1. a dram of brandy
کمی براندی

2. a dram of common sense
یک ذره شعور

3. Dram,as if you never wake up.
[ترجمه گوگل]درام، گویی هرگز بیدار نمی شوی
[ترجمه ترگمان]درام، انگار هیچ وقت بیدار نمیشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How about a wee dram to celebrate?
[ترجمه گوگل]یک درام برای جشن گرفتن چطور؟
[ترجمه ترگمان]یه پیک کوچولو برای جشن گرفتن چطوره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Would you care for a dram?
[ترجمه گوگل]آیا به یک درام اهمیت می دهید؟
[ترجمه ترگمان]یک پیک مشروب میل دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Maybe the wee dram given to me by one of the Sergeant instructors kept out the cold.
[ترجمه گوگل]شاید درام وی که یکی از مربیان گروهبان به من داده بود، از سرما جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان]شاید آن پیک کوچولو به من داده بود که یکی از the آن را از سرما دور نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's fond of his dram.
[ترجمه گوگل]او به درام خود علاقه دارد
[ترجمه ترگمان]dram را دوست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The invention discloses a controller of a dynamic random-access memory (DRAM) and a user instruction treatment method.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک کنترل کننده حافظه با دسترسی تصادفی پویا (DRAM) و یک روش درمان دستورالعمل کاربر را آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]این اختراع یک کنترل کننده حافظه دسترسی تصادفی پویا و یک روش درمان دستورالعمل کاربر را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What I dram of is to be a broadcaster on TV.
[ترجمه گوگل]چیزی که من آرزو دارم این است که یک مجری تلویزیون باشم
[ترجمه ترگمان]چیزی که می توانم بگویم این است که گوینده تلویزیون باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dynamic random access memory (DRAM) has achieved 512MB the capacity and on each I/O pin the 666Mbps data transmission speed.
[ترجمه گوگل]حافظه دسترسی تصادفی پویا (DRAM) به ظرفیت 512 مگابایت و در هر پین ورودی/خروجی سرعت انتقال داده 666 مگابیت بر ثانیه دست یافته است
[ترجمه ترگمان]حافظه دسترسی تصادفی پویا (RAM)با سرعت انتقال داده ۶۶۶ Mbps به حافظه ۵۱۲ مگابایت دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hailishi expresses, it offers the yield of DRAM memory chip of about 15% in spot market commonly, of the others sell in contract market.
[ترجمه گوگل]Hailishi بیان می‌کند که بازدهی تراشه‌های حافظه DRAM را در حدود 15 درصد در بازار نقدی معمولاً از سایر مواردی که در بازار قراردادی به فروش می‌رسانند، ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]Hailishi بیان می کند که بازده حافظه RAM حدود ۱۵ درصد در بازار محلی را ارایه می دهد که اغلب آن ها در بازار قرارداد می فروشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. DRAM is a static memory system that's speedy, reliable and volatile--it loses stored info when there's no power.
[ترجمه گوگل]DRAM یک سیستم حافظه ثابت است که سریع، قابل اعتماد و فرار است - اطلاعات ذخیره شده را در صورت عدم وجود برق از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]DRAM یک سیستم حافظه ثابت است که سریع، قابل اعتماد و متغیر است - اطلاعات ذخیره شده در زمانی که هیچ قدرتی وجود ندارد را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Queen Victoria was so partial to a dram of this fine whisky that the distillery transported it from Islay to Windsor for her duty free!
[ترجمه گوگل]ملکه ویکتوریا آنقدر به یک درام از این ویسکی مرغوب علاقه نشان نداد که کارخانه تقطیر آن را از ایسلی به ویندزور برای معافیت او منتقل کرد!
[ترجمه ترگمان]ملکه ویکتوریا به قدری به قدری به قدری مشروب خورده بود که the آن را از Islay به ویندزور برد تا وظیفه اش را مجانی انجام دهد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So, the physical DRAM is used only when it absolutely has to be, and the kernel controls the allocation through a global memory management scheme.
[ترجمه گوگل]بنابراین، DRAM فیزیکی تنها زمانی استفاده می شود که کاملاً باید باشد، و هسته تخصیص را از طریق یک طرح مدیریت حافظه جهانی کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، حافظه فیزیکی تنها زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که باید باشد، و هسته تخصیص را از طریق طرح مدیریت حافظه جهانی کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A small dram of whisky may be prescribed by doctors for those over 60 to help them sleep. It is vital though to emphasize that "small" is the operative word.
[ترجمه گوگل]پزشکان ممکن است یک درام کوچک ویسکی برای افراد بالای 60 سال تجویز کنند تا به خواب کمک کنند با این حال، تأکید بر این نکته حیاتی است که "کوچک" کلمه عملی است
[ترجمه ترگمان]ممکن است برای کسانی که بالای ۶۰ سال سن دارند کمی ویسکی سفارش دهند تا به آن ها کمک کنند بخوابند با این حال، مهم است که تاکید کنیم که \"کوچک\" کلمه عملیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درم (اسم)
drachm, dram

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Dynamic Random Access Memory
موضوع: کامپیوتر
حافظه با دستیابی مستقیم پویا رایجترین نوع رم است. به این خاطر پویا نامگذاری شده است چون دائما در حال تازه شدن ( Refresh ) است. تازه شدن به این معنا که محتویات خوانده شده از DRAM بلافاصله دوباره بروی آن نوشته می شود. DRAM از یک سری خارن های کوچک تشکیل شده است. هر کدام از این خازن ها انرژی را آهسته و به کندی از خود عبور می دهند، بنابراین اگر این خازن ها شارژ مجدد نشوند انحراف داده اتفاق خواهد افتاد. DRAM اغلب با SRAM مقایسه می شود.

تخصصی

[کامپیوتر] علامت اختصاری Dynamic Random Access Memory (حافظه با دسترسی اتفاقی پویا) . نوعی حافظه ی کامپیوتر که باید در فاصله های زمانی مشخص دوباره سازی شود .اکثر کامپیوترها از تراشه های DRAM برای حافظه استفاده می کنند .نگاه کنید به EDO; FPM;RAM ;memory بر خلاف static RAM . - حافظه دستیابی مستقیم پویا
[برق و الکترونیک] dynamic random- access memory-حافظه ی دستیابی - تصادفی دینامیکی ( دی رم ) نوعی حافظه ی نیمرسانا ی فرار که برای حفظ اطلاعات روی سلولهای خازنی خود لازم است مرتباً بازنویسی شود . دی رمها از حافظه های اصلی اکثر رایانه ها هستند و نسبت هزینه به بیت در آنها از سایر حافظه های نیمرسانا کمتراست . ظرفیت دی رمها در حال حاضر در محدوده مگابیت است .
[نساجی] نمره سیستم قدیمی نخ ابریشم خام که وزن 1000 یارد نخ بر حسب درم است
[ریاضیات] درم

انگلیسی به انگلیسی

• common type of ram memory (computers)
small measure of weight; sip; small amount; currency of armenia
a dram is a small measure of whisky or other alcoholic drink; used in scottish english.

پیشنهاد کاربران

جرعه جرعه نوشیدن ، نوشاندن
DRAM ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: حافظۀ پویا
تعریف: ← حافظۀ دستیابی مستقیم پویا

بپرس