draining board

جمله های نمونه

1. The plates were neatly stacked on the draining board.
[ترجمه گوگل]بشقاب ها به طور مرتب روی تخته تخلیه چیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]بشقاب ها را به دقت روی صفحه فلزی جمع کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Wiping surfaces of tables, draining board.
[ترجمه گوگل]پاک کردن سطوح میزها، تخته تخلیه
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن سطوح میزها و تخلیه قطعات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Leave the dishes on the draining board to dry.
[ترجمه گوگل]ظروف را روی تخته آبکش بگذارید تا خشک شوند
[ترجمه ترگمان] ظرف ها رو بذار روی صندلی خالی تا خشک شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then tapping it on the draining board she picked up a cube and pressed it against the wound.
[ترجمه گوگل]سپس با ضربه زدن روی تخته تخلیه، مکعبی را برداشت و روی زخم فشار داد
[ترجمه ترگمان]بعد آن را روی صفحه خالی گذاشت و یک مکعب برداشت و آن را روی زخم فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He had put it on the draining board.
[ترجمه گوگل]آن را روی تخته تخلیه گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]او آن را روی صندلی خالی گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Make sure the draining board, sink and plug hole are regularly disinfected.
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که تخته تخلیه، سینک و سوراخ پلاگین به طور مرتب ضدعفونی می شوند
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که دستگاه تخلیه، سینک و سوراخ به طور مرتب ضد عفونی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is an efficiently laid-out room, with its two sinks and teak draining board.
[ترجمه گوگل]این یک اتاق با چیدمان کارآمد، با دو سینک و تخته تخلیه چوب ساج است
[ترجمه ترگمان]این یک اتاق کاملا مشخص است، با دو sinks و چوب درخت ساج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was honest: he wrote his debt in the departmental notebook on the draining board.
[ترجمه گوگل]او صادق بود: بدهی خود را در دفترچه دفتر روی تخته تخلیه نوشت
[ترجمه ترگمان]او رک و راست می گفت، debt را در دفتر بخش بخش در قسمت draining نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The kitchen was also easier to tidy up as there were no dishes heaped on the draining board.
[ترجمه گوگل]تمیز کردن آشپزخانه نیز آسان تر بود زیرا هیچ ظرفی روی تخته تخلیه وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه نیز تمیز و مرتب بود چون هیچ ظرفی روی کف مخزن انباشته نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He took the tins of food through to the lean-to and piled them up on the draining board.
[ترجمه گوگل]قوطی های غذا را به سمت تکیه برد و آنها را روی تخته آب انباشته کرد
[ترجمه ترگمان]قوطی غذا را به آشپزخانه تکیه داد و آن ها را روی تخته سنگی جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Having finished his coffee, he swilled out the mug and left it on the draining board.
[ترجمه گوگل]قهوه اش را که تمام کرد، لیوان را بیرون آورد و روی تخته آبکش گذاشت
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه قهوه اش را تمام کرد لیوان را بیرون کشید و آن را روی صندلی خالی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a draining board is a sloping area next to a sink where you put cups, plates, and cutlery to drain.

پیشنهاد کاربران

آب چکان ظرف شویی

قسمتی از سینک ظرفشویی که ظرف ها را آنجا میگذاریم تا خشک شود
شیر آب ( لوله آب و پیچ هاى باز و بسته آب روى هم رفته )