draining

جمله های نمونه

1. blood was draining from his wound
خون از زخم او جاری بود.

2. His life is slowly draining away after a long illness.
[ترجمه گوگل]زندگی او پس از یک بیماری طولانی کم کم رو به پایان است
[ترجمه ترگمان]زندگی او به آرامی پس از یک بیماری طولانی تخلیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When you're faced with so many negative and draining situations, realize how minuscule problems will seem when you view your life as a whole--and remember the positive things.
[ترجمه گوگل]وقتی با موقعیت های منفی و خسته کننده زیادی روبرو می شوید، متوجه شوید که وقتی زندگی خود را به عنوان یک کل می بینید، چقدر مشکلات جزئی به نظر می رسد - و چیزهای مثبت را به خاطر بسپارید
[ترجمه ترگمان]زمانی که با این همه شرایط منفی و تخلیه روبرو شدید، درک کنید که زمانی که شما زندگی خود را به عنوان یک کل می بینید و چیزهای مثبت را به خاطر دارید، مشکلات کوچک چقدر به نظر خواهند رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This work is physically exhausting and emotionally draining.
[ترجمه گوگل]این کار از نظر فیزیکی خسته کننده و از نظر احساسی خسته کننده است
[ترجمه ترگمان]این کار از نظر فیزیکی خسته کننده و از لحاظ احساسی تخلیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The wound was draining the lifeblood from him.
[ترجمه گوگل]زخم، خون را از او می‌کشید
[ترجمه ترگمان]زخم داشت خون حیاتی رو از بدنش خالی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now the focus is on draining the water.
[ترجمه گوگل]اکنون تمرکز بر تخلیه آب است
[ترجمه ترگمان]اکنون تمرکز بر سر تخلیه آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The old lady's strength is draining away.
[ترجمه گوگل]قدرت پیرزن در حال تخلیه شدن است
[ترجمه ترگمان]قدرت پیرزن از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Draining mountains of everlasting snow, the river twists for nineteen hundred miles.
[ترجمه گوگل]رودخانه که کوه‌های برف همیشگی را تخلیه می‌کند، هزار و نهصد مایل می‌پیچد
[ترجمه ترگمان]خالی کردن کوه ها، برف ابدی، رودخانه برای نوزده هزار میل پیچ می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Huge imports were draining the country's currency reserves.
[ترجمه گوگل]واردات عظیم ذخایر ارزی کشور را تخلیه می کرد
[ترجمه ترگمان]واردات عظیم ذخایر ارزی کشور را تخلیه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His life was slowly draining away.
[ترجمه گوگل]زندگیش کم کم رو به پایان بود
[ترجمه ترگمان]زندگیش به آرامی از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sinks and draining boards can harbour germs.
[ترجمه گوگل]سینک ها و تخته های تخلیه می توانند میکروب ها را در خود جای دهند
[ترجمه ترگمان]Sinks و draining می توانند germs را کنار بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My mother's hospital expenses were slowly draining my income.
[ترجمه گوگل]هزینه های بیمارستان مادرم کم کم درآمدم را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]هزینه های بیمارستان مادرم به کندی درآمد من را تخلیه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Paying for private education for the children was draining away their resources.
[ترجمه گوگل]پرداخت هزینه تحصیل خصوصی برای بچه ها منابع آنها را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]پرداختن به آموزش خصوصی برای کودکان، منابع خود را تخلیه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I felt the blood draining from my face like somebody had opened a valve in my ankle.
[ترجمه گوگل]احساس کردم خون از صورتم خارج می شود، انگار کسی دریچه ای را در مچ پایم باز کرده است
[ترجمه ترگمان]احساس کردم خون از صورتم سرازیر شد، انگار کسی دریچه قوزک پایم را باز کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] تخلیه

انگلیسی به انگلیسی

• having an exhausting effect
act of carrying off surplus water; filtering

پیشنهاد کاربران

جانکاه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : drain
✅️ اسم ( noun ) : drain / drainage
✅️ صفت ( adjective ) : drained / draining
✅️ قید ( adverb ) : _
تخلیه مثلا تخلیه آب سینک ظرفشویی
جاری در حال جریان
طاقت فرسا
خسته کننده
زیراب زدن
طاقت فرسا، تحلیل برنده

بپرس