🔹 معادل فارسی: انرژی کسی را تحلیل بردن / خسته کردن روح و جسم / جان فرسا بودن / زجرآور و فرساینده بودن
🔹 مثال ها:
Multitasking drains my energy more than I realized. چندوظیفگی بیشتر از چیزی که فکر می کردم انرژیم رو تحلیل می بره.
... [مشاهده متن کامل]
Being around negative people really drains my spirit. بودن کنار آدم های منفی واقعاً روحم رو خسته می کنه.
Overthinking is the biggest thing that drains my energy. زیاد فکر کردن بزرگ ترین چیزی یه که انرژیم رو می کشه.
🔹 مترادف ها:
sap one’s strength – wear someone down – exhaust – deplete – burn out
🔹 مثال ها:
Multitasking drains my energy more than I realized. چندوظیفگی بیشتر از چیزی که فکر می کردم انرژیم رو تحلیل می بره.
... [مشاهده متن کامل]
Being around negative people really drains my spirit. بودن کنار آدم های منفی واقعاً روحم رو خسته می کنه.
Overthinking is the biggest thing that drains my energy. زیاد فکر کردن بزرگ ترین چیزی یه که انرژیم رو می کشه.
🔹 مترادف ها: