dragoon

/drəˈɡuːn//drəˈɡuːn/

معنی: سواره نظام، بزور شکنجه بکاری واداشتن، سواره نظام را هدایت کردن
معانی دیگر: (با: into ) وادار کردن، مجبور کردن، (در اصل) سرباز سواره مسلح به تفنگ کوتاه (dragon)، سوار مسلح، (کانادا) سرباز گردان زرهی، (سابقا) با سواره نظام تاختن

جمله های نمونه

1. They dragooned her into working.
[ترجمه گوگل]او را به کار کشاندند
[ترجمه ترگمان]آن ها او را وادار به کار کردن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Monica was dragooned into being on the committee.
[ترجمه گوگل]مونیکا به شدت در کمیته حضور پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]مونیکا تو این کمیته کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We were dragooned into going to the opera.
[ترجمه گوگل]ما را وادار به رفتن به اپرا کردند
[ترجمه ترگمان]داشتیم می رفتیم به اپرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was dragooned into attending the party.
[ترجمه گوگل]او را مجبور به شرکت در مهمانی کردند
[ترجمه ترگمان]او به مهمانی دعوت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We were dragooned into the football team.
[ترجمه گوگل]ما را به تیم فوتبال کشاندند
[ترجمه ترگمان]ما در تیم فوتبال بازی می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The authorities dragooned the peasants into leaving their farms.
[ترجمه گوگل]مقامات دهقانان را مجبور به ترک مزارع خود کردند
[ترجمه ترگمان]مقامات کشاورزان را وادار به ترک زمین هایشان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Dragoons arrived on the battlefield and sent a party forward under a flag of truce.
[ترجمه گوگل]اژدها به میدان نبرد رسیدند و گروهی را زیر پرچم آتش بس به جلو فرستادند
[ترجمه ترگمان]The وارد میدان جنگ شدند و یک حزب را زیر پرچم صلح فرستادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Six weeks after his burial, the Dragoons discovered his grave and dug up his corpse.
[ترجمه گوگل]شش هفته پس از دفن او، اژدها قبر او را کشف کردند و جسد او را بیرون آوردند
[ترجمه ترگمان]شش هفته پس از دفن او، هنگ سوار بر قبر خود پی برد و جسدش را در خاک فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When the alarm was raised, three companies of dragoons were sent in pursuit.
[ترجمه گوگل]وقتی زنگ خطر به صدا درآمد، سه گروه از اژدها به تعقیب فرستاده شدند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آژیر بزرگ شد سه گروهان دراگون به دنبال او روانه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Behind the Sergeant the Dragoons splayed left and right, but three other horses and four more men died.
[ترجمه گوگل]پشت سر گروهبان اژدها به چپ و راست بازی می کردند، اما سه اسب دیگر و چهار مرد دیگر مردند
[ترجمه ترگمان]در پشت سر گروهبان هنگ سوار نظام، چپ و راست، اما سه اسب دیگر و چهار مرد دیگر مردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Dragoons advanced to within rifle range and stopped to take aim.
[ترجمه گوگل]اژدها تا محدوده تفنگ پیشروی کردند و برای هدف گیری توقف کردند
[ترجمه ترگمان]The در محدوده تیررس تفنگ پیش رفتند و توقف کردند تا هدف بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now their commander must dragoon several tech or merchant gangs from the Oberon spire into the ranks.
[ترجمه گوگل]اکنون فرمانده آنها باید چندین باند فنی یا تجاری را از مناره اوبرون به صفوف وارد کند
[ترجمه ترگمان]اکنون فرمانده آن ها باید چند دسته از گروه های تجاری یا بازرگانی را از مناره کلیسا به میان صفوف برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A Dragoon sergeant hauled the body aside as more cavalrymen poured across the bridge.
[ترجمه گوگل]یک گروهبان اژدها جسد را به کناری برد و سواران بیشتری روی پل ریختند
[ترجمه ترگمان]یک گروهبان dragoon جسد را از روی پل به کنار کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Prussian gunner officer saw another troop of Dragoons threatening to outflank his position.
[ترجمه گوگل]افسر توپچی پروس، یک لشکر دیگر از اژدها را دید که تهدید می‌کردند که موقعیت او را دور بزنند
[ترجمه ترگمان]افسر توپچی پرو سی یک گروهان دیگر از سواران سواره نظام را دید که از جناح چپ به جناح راست موضع گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سواره نظام (اسم)
cavalry, horse, dragoon, horse cavalry, yeomanry

بزور شکنجه بکاری واداشتن (فعل)
dragoon

سواره نظام را هدایت کردن (فعل)
dragoon

انگلیسی به انگلیسی

• cavalry soldier
force, pressure into doing something
a dragoon is a soldier, especially in old european armies.
if you dragoon someone into something that they do not want to do, you force them to do it.

پیشنهاد کاربران

اگر فعل باشد، به معنی ( وادار کردن، ناگزیر کردن ) هم می باشد

بپرس