draggle

/ˈdræɡʌl//ˈdræɡl/

معنی: چرک کردن، در گل ولای کشیدن
معانی دیگر: (با کشیدن در آب و گل) کثیف کردن، خیس و گلی کردن، گل آلود کردن، عقب ماندن، واماندن، (روی آب و گل) کشیده شدن، گلی شدن، خیس کردن

جمله های نمونه

1. Because of the draggle of the administer conceptions, the lacuna of legislation and the defects of the remedy mechanism, the clash between the administration and educated rights is increasing.
[ترجمه گوگل]به دلیل کشش مفاهیم مدیریتی، خلأ قانونگذاری و نقص مکانیسم اصلاح، تضاد بین دولت و حقوق تحصیلکرده در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]به دلیل the مفاهیم مدیریت، قانون گذاری و نقص های مکانیزم درمان، برخورد بین دولت و حقوق تحصیل در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Those of tree litter at the foot of the issue of disturbing noise in the leaves rustle draggle voice, as if to groan.
[ترجمه گوگل]کسانی که از بستر درخت در پای موضوع از سر و صدای مزاحم در برگ خش خش صدای کشیدن، به عنوان اگر به ناله
[ترجمه ترگمان]صدای ناله و خش خش برگ های درختان در پای این صدای خش خش برگ ها به گوش می رسید، گویی می خواست ناله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the literature of collectivization and purchase and sale together, Writers created many image of farmers with draggle thinking and demoralization.
[ترجمه گوگل]در ادبیات جمع‌سازی و خرید و فروش با هم، نویسندگان با تفکر کششی و تضعیف روحیه بسیاری از کشاورزان را خلق کردند
[ترجمه ترگمان]در ادبیات of و خرید و فروش با هم، نویسندگان تصویر بسیاری از کشاورزان را با تفکر draggle و تضعیف روحیه خلق کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The higher the elongation of flexility on each piece of paper, paper is also not easy to draggle .
[ترجمه گوگل]هرچه کشش انعطاف پذیری روی هر تکه کاغذ بیشتر باشد، کشیدن کاغذ نیز آسان نیست
[ترجمه ترگمان]هرچه طول flexility روی هر قطعه کاغذ بیشتر باشد، to نیز آسان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A non-contact and automatically measuring system for railway wheels geometric parameters is developed in order to change draggle status quo and hold rail wheels states in time and correctly.
[ترجمه گوگل]یک سیستم غیرتماسی و اندازه‌گیری خودکار پارامترهای هندسی چرخ‌های راه‌آهن به منظور تغییر وضعیت موجود و حفظ وضعیت چرخ‌های ریل در زمان و به درستی ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم غیر تماسی و خودکار اندازه گیری شده برای پارامترهای هندسی چرخ ها به منظور تغییر وضع موجود و نگهداری صحیح چرخ های قطار در زمان و به درستی توسعه داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Because business card printing and membership card when paper toilet roll rotation to drag, high tensile strength can guarantee that the Web is not draggle .
[ترجمه گوگل]از آنجا که چاپ کارت ویزیت و کارت عضویت زمانی که کاغذ توالت رول چرخش به کشیدن، استحکام کششی بالا می تواند تضمین کند که وب است کشیدن نیست
[ترجمه ترگمان]از آنجا که کارت چاپ کارت و کارت عضویت در هنگام چرخش کاغذ توالت برای کشش، استحکام کششی زیاد می تواند تضمین کند که وب سایت draggle نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To make or become wet and soiled by dragging; draggle .
[ترجمه گوگل]خیس شدن یا خیس شدن و کثیف شدن با کشیدن؛ در گل ولای کشیدن
[ترجمه ترگمان]پاره کردن یا خیس شدن و چرک کردن، draggle
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Tang Dynasty's society is super development but it's mathematics is draggle .
[ترجمه گوگل]جامعه سلسله تانگ فوق العاده توسعه یافته است، اما ریاضیات آن دراگ است
[ترجمه ترگمان]جامعه تانگ در حال توسعه است اما ریاضیات آن draggle است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But the function mechanism and bearing capability of reinforced layer research draggle the engineer practice, the design and calculation of reinforced layer, so these effect wide application .
[ترجمه گوگل]اما مکانیسم عملکرد و توانایی باربری تحقیقات لایه تقویت شده، عمل مهندس، طراحی و محاسبه لایه تقویت شده را به سمت خود می کشد، بنابراین این کاربرد گسترده ای را تحت تأثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]اما مکانیزم عملکرد و توانایی مربوط به تحقیق لایه تقویت شده شامل تمرین مهندسی، طراحی و محاسبه لایه تقویت شده، بنابراین این کاربرد وسیع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرک کردن (فعل)
soil, putrefy, begrime, stain, fester, grime, moil, draggle, suppurate

در گل ولای کشیدن (فعل)
draggle

انگلیسی به انگلیسی

• wet and soil by dragging on wet ground or mud or wet grass

پیشنهاد کاربران

بپرس