dragging feet

پیشنهاد کاربران

. پشت گوش انداختن . به تاخیر انداختن، به علت عدم تعهد، یا تصمیم گیری ، یا تردید داشتن
You should see a doctor , but you are dragging your feet🙄
تو باید به دکتر مراجعه کنی اما همش به تاخیر می ندازی

بپرس