drag your feet

پیشنهاد کاربران

👢 drag your feet/ heels یک idiom هست به معنیِ :
" تعلل کردن و لِفت دادن در انجام کاری چون ناخوشاینده و نمیخوایم انجامش بدیم . "
"دست دست کردن در انجام کاری چون نمیخوایم انجامش بدیم . "
"اجتناب از انجام کاری و به تعویق انداختنش"
اهسته راه رفتن
مثال؛
The team was dragging their feet on the project, so the deadline was extended.
He's been dragging his feet about getting married, even though they've been together for years.
I don't want to drag my feet, but I need more time to think about this decision.
دست دست کردن
My husband hasn't worked in years and now that I need him to get job he is dragging his feet
همسرم سالها ست که کار نکرده و الان ایجاب می کنه کاری پیدا کنه و او تعلل می کنه یا همش این پا اون پا می کنه
با اکراه کاری را انجام دادن
انجام دادن کاری با اکراه
رفع تکلیف
این پام و این پا کردن
تعلل کردن درکاری

بپرس