drag one’s feet

پیشنهاد کاربران

✍️"وقت کشی کردن"
✍️✍️ انجام دادن کاری به طور آهسته یا بی رغبت، اغلب به این دلیل که نمی خواهید آن را انجام دهید یا در حال تلاش برای به تأخیر انداختن آن هستید.
👈مترادف؛
Procrastinate
Stall
...
[مشاهده متن کامل]

🎁مثال؛
He dragged his feet about starting the project because he didn't like the assignment.
They are dragging their feet on making a decision about the budget cuts.
She tends to drag her feet when it comes to cleaning her room.

بپرس