drag one's feet
/dræg wʌnz fit//dræg wʌnz fiːt/
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
تعلل کردن , این پا و آن پا کردن ، طفره رفتن ، شانه خالی کردن
این اصطلاحات هم به این معنی بکار می روند
مثال : Don’t try to wriggle out of your responsibilities
به آرامی به چیزی رسیدگی کردن بخاطر اینکه واقعا نمی خوای انجامش بدی
دست دست کردن، این پا و آن پا کردن، کش دادن، لفت دادن
Slow walk, drag out, delay, stall, drag one's heels، obstruct
لفت دادن، معطل کردن، این پا و آن پا کردن
عقب انداختن