عبارت **"drag on"** در زبان انگلیسی به معنای **طول کشیدن بیش از حد، کش دادن یا ادامه پیدا کردن چیزی به صورت خسته کننده و طولانی** است.
- وقتی می گوییم یک اتفاق، جلسه، بحث یا هر فرآیندی *drag on* می کند، یعنی آنقدر طول می کشد که باعث خستگی یا بی حوصلگی می شود.
... [مشاهده متن کامل]
- این عبارت معمولاً بار منفی دارد و نشان دهنده طولانی شدن غیرضروری یا کسالت آور است.
- - -
## معادل های فارسی
- طول کشیدن بیش از حد
- کش دادن ( کار یا زمان )
- ادامه پیدا کردن به صورت خسته کننده
- طولانی شدن کسالت آور
- - -
## مثال ها
- *The meeting dragged on for hours without any conclusion. *
( جلسه ساعت ها طول کشید بدون اینکه به نتیجه ای برسد. )
- *The movie dragged on and I almost fell asleep. *
( فیلم آنقدر طول کشید که تقریباً خوابم برد. )
- *The negotiations dragged on longer than expected. *
( مذاکرات بیشتر از حد انتظار طول کشید. )
- وقتی می گوییم یک اتفاق، جلسه، بحث یا هر فرآیندی *drag on* می کند، یعنی آنقدر طول می کشد که باعث خستگی یا بی حوصلگی می شود.
... [مشاهده متن کامل]
- این عبارت معمولاً بار منفی دارد و نشان دهنده طولانی شدن غیرضروری یا کسالت آور است.
- - -
## معادل های فارسی
- طول کشیدن بیش از حد
- کش دادن ( کار یا زمان )
- ادامه پیدا کردن به صورت خسته کننده
- طولانی شدن کسالت آور
- - -
## مثال ها
( جلسه ساعت ها طول کشید بدون اینکه به نتیجه ای برسد. )
( فیلم آنقدر طول کشید که تقریباً خوابم برد. )
( مذاکرات بیشتر از حد انتظار طول کشید. )
در میل لنگ خودروی در حال چرخش به مقاومتی اشاره دارد که مانع از چرخش آزاد آن می شود. این مقاومت می تواند از منابع مختلف، از جمله اصطکاک ناشی از روغن، هوای داخل موتور ( بادی ) یا سایر اجزای مکانیکی ناشی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
شود. کاهش این مقاومت برای بهبود راندمان و عملکرد موتور بسیار مهم است زیرا به این معنی است که انرژی کمتری برای غلبه بر این مقاومت تلف می شود و به موتور اجازه می دهد تا نرم تر کار کند و قدرت بیشتری تولید کند.
کاری یا چیزی که ادامه پیدا میکنه و خیلی طول میکشه!
The meeting dragged on for hours
بار معنایی ناپسند و منفی داره
معنای دوستان:
به درازا کشیدن - طولانی شدن - طول کشیدن - کش آمدن - کشدار شدن - ادامه پیدا کردن برای مدت طولانی
... [مشاهده متن کامل]
در مورد سیگار کشیدن از قسمت روشن سیگار دود را تو کشیدن
مثلا اگه درمورد یه قضیه ای باشه، میتونه به معنای �کش پیدا کردن� اون قضیه باشه.
اگر اسم باشد به صورت مانعی بر یا سدی بر چیزی یا کسی ترجمه می شود.
طول کشیدن . . .
به درازا کشیدن
طولانی شدن
کِشدار شدن
طولانی شدن
کِشدار شدن
ملاقات ساعت ها ب طول انجامید ( طول کشید ) .
حرکت کند
پیشروی آهسته
پیشروی آهسته
به درازا کشیدن
طولانی شدن
به عنوان مثال:
an expensive court battle that could drag on for years
طولانی شدن
به عنوان مثال:
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)