doze off


(بلا اراده) خواب رفتن، به چرت افتادن

جمله های نمونه

1. The film was so boring that I dozed off in the middle of it.
[ترجمه گوگل]فیلم آنقدر خسته کننده بود که وسط آن چرت زدم
[ترجمه ترگمان]فیلم آنقدر خسته کننده بود که در وسط آن چرت زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He dozed off during the film.
[ترجمه گوگل]او در طول فیلم چرت می زد
[ترجمه ترگمان]در طول فیلم چرت می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I closed my eyes for a minute and must have dozed off.
[ترجمه گوگل]یک دقیقه چشمامو بستم و حتما چرت زدم
[ترجمه ترگمان]یک دقیقه چشم هایم را بستم و باید چرت می زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I dozed off during the film.
[ترجمه مهدیه] موقع فیلم چرت زدم
|
[ترجمه گوگل]در طول فیلم چرت زدم
[ترجمه ترگمان]موقع فیلم چرت زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The boy dozed off while his mother was reading to him.
[ترجمه مهدیه] وقتی مادرش براش داستان میخوند، پسره چرتش برد
|
[ترجمه گوگل]پسر در حالی که مادرش داشت برایش کتاب می خواند چرت زد
[ترجمه ترگمان]پسر در همان حال که مادرش برایش می خواند، چرت می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She dozed off in front of the fire.
[ترجمه گوگل]او جلوی آتش چرت زد
[ترجمه ترگمان]جلوی آتش چرت زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The office was so hot I nearly dozed off at my desk.
[ترجمه گوگل]دفتر آنقدر داغ بود که تقریباً پشت میزم چرت زدم
[ترجمه ترگمان]دفتر انقدر داغ بود که نزدیک بود چرتی بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I was just dozing off to sleep when suddenly I heard a scream from outside.
[ترجمه گوگل]داشتم چرت می زدم که بخوابم که ناگهان صدای جیغی از بیرون شنیدم
[ترجمه ترگمان]فقط به خواب رفتم که ناگهان صدای جیغی از بیرون شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I must have dozed off for a few minutes because I didn't hear her come in.
[ترجمه گوگل]حتما چند دقیقه چرت زدم چون نشنیدم اومد داخل
[ترجمه ترگمان]باید برای چند دقیقه به خواب می رفتم، چون صدای او را نشنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I dozed off during the soporific music.
[ترجمه گوگل]در حین موسیقی خواب آور چرت زدم
[ترجمه ترگمان] موقع خواب خواب آور چرت زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We couldn't help but doze off during his lecture.
[ترجمه گوگل]ما نتوانستیم در طول سخنرانی او چرت بزنیم
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم به او کمک کنم، اما در حین سخنرانی چرت و پرت می گفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All this is done while the philosopher stares abstractedly out of the window and the interviewer dozes off.
[ترجمه گوگل]همه اینها در حالی انجام می شود که فیلسوف به طور انتزاعی از پنجره به بیرون خیره شده و مصاحبه کننده چرت می زند
[ترجمه ترگمان]تمام این کارها در حالی انجام می شود که فیلسوف گیج از پنجره به بیرون خیره می شود و مصاحبه کننده به چرت زدن ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Will later confessed that he had indeed dozed off.
[ترجمه گوگل]ویل بعداً اعتراف کرد که واقعاً چرت زده است
[ترجمه ترگمان]ویل بعدا اعتراف کرد که واقعا چرت زده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I must have dozed off.
[ترجمه گوگل]حتما چرت زدم
[ترجمه ترگمان]باید خوابم برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fall asleep, snooze, rest

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
به خواب رفتن ناخواسته
چرت زدن
در زبان محاوره ای: چشمام سنگین شد، غرق خواب شدم، سرخود خوابم برد
🔸 تعریف ها:
( محاوره ای – اصلی ) : به خواب رفتن به صورت سبک و بدون قصد، اغلب برای مدت کوتاه.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: I dozed off during the movie.
من حین فیلم چرت زدم.
( روزمره – عمومی ) : غرق شدن در خواب سبک از خستگی یا کسالت، مثل در کلاس یا اتوبوس.
مثال: The baby dozed off in my arms.
نوزاد در آغوشم به خواب رفت.
( استعاری – طنز ) : اشاره به لحظه ای که توجه پرت شده و خواب غافلگیرکننده می آید.
🔸 مترادف ها:
nod off – drift off – drop off – fall asleep lightly
🔸 مثال ها:
She dozed off while reading a book.
او حین کتاب خواندن چرت زد.
Don't doze off in class!
تو کلاس چرت نزن!
The passengers dozed off on the long flight.
مسافران در پرواز طولانی به خواب رفتند.

doze off = nod off
به خواب سبک رفتن
تفاوت take a nap ( چرت زدن ) با doze off ( چرت زدن ) : take a nap خوابیدن با اراده و بر اساس خواست خودمان می باشد ولی doze off چرت زدن و خوابیدن غیرخودبخودی مثلا از فرط خستگی.
Take a nap=> You intend to sleep for a short period of time. Voluntary, within your control.
...
[مشاهده متن کامل]

Doze off => You did not intend to sleep, but then you fell asleep. Not within your control.

🔴to fall asleep especially for a short period of time
◀️ A few students dozed off during the movie
◀️ Studies say that whether one ingests semen or it enters your bloodstream vaginally, �it helps you doze off better because it contains the chemical melatonin. This relaxes a person and helps to induce sleep
...
[مشاهده متن کامل]

چرت زدن

چرت زدن
Phrasal verb - informal :
Nod off
Drop off
چُرت بردن
ناگهان به خواب رفتن
به عنوان مثال :
The office was so hot I nearly dozed off at my desk
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/doze-off• https://www.ldoceonline.com/dictionary/doze-off
به چرت افتادن
جمله ای بعنوان نمونه که شامل cat nap و doze off است
you can take a cat nap beside the fire or doze off on a train travel
To go to sleep especially when you didn't intend to
to go to sleep, especially during the day
مانند خواب قیلوله و مانند آن
چرت بردن
بلا اراده به خواب رفتن، مثلا به خواب رفتن درهنگام رانندکی
خوابیدن خصوصا در روز
مثال I just going to doze off here for a sec
من یک دقیقه میخوام اینجا یه چرت بزنم
چرت بردن، خواب رفتن
did you doze off
چرتت برد? خوابت برد? خوابت رفت ?
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)