doxology

/dakˈsɑːlədʒi//dɒkˈsɒlədʒi/

معنی: ستایش، سرود نیایش، تمجید، عبارت تسبیحی
معانی دیگر: (مسیحیت)، سرود نیایش (سرود نیایش بزرگ یا greater doxology که با این کلمات شروع می شود: شکر خدای را عزوجل excelsis deo gloria in و سرود نیایش کوچک یا lesser doxology که با این واژه ها آغاز می شود: شکر خدا (شکر باد بر پدر) gloria patri)

جمله های نمونه

1. A doxology is a short prayer or hymn of praise that extols the glory and majesty of God.
[ترجمه گوگل]دکسولوژی دعا یا سرود کوتاهی از ستایش است که جلال و عظمت خداوند را تمجید می کند
[ترجمه ترگمان]A دعای کوتاهی است، دعای کوتاهی است که از شکوه و جلال الهی بهره مند می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A Doxology is a hymn or formula of praise to God.
[ترجمه گوگل]Doxology سرود یا فرمول ستایش خداوند است
[ترجمه ترگمان]A یک سرود یا فرمول مدح خدا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Santa Lucia's Paradise of The Twilight and A Doxology From The Genesis of Orient Ether.
[ترجمه گوگل]بهشت گرگ و میش در سانتا لوسیا و آئین نامه شناسی از پیدایش شرق اتر
[ترجمه ترگمان]بهشت \"سانتا لوسیا\" و \"doxology\" از سفر پیدایش شرق Ether
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tragedy is developed form the bacchanal doxology as one part of the fete ceremony of Dionysus.
[ترجمه گوگل]این تراژدی به عنوان بخشی از مراسم جشن دیونیزوس از طریق ادای دینی باکانه توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]این تراژدی توسط the doxology به عنوان بخشی از جشن جشن of شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It serves as a closing doxology which invites all nations to joyously worship the Sovereign Lord.
[ترجمه گوگل]این به عنوان یک عبادت پایانی عمل می کند که همه ملت ها را دعوت می کند تا با شادی خداوند متعال را پرستش کنند
[ترجمه ترگمان]آن به عنوان یک doxology اختتامیه عمل می کند که همه کشورها را دعوت به ستایش و ستایش پادشاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thus in many places it is becoming customary for the congregation to join in the doxology itself, whether recited or sung.
[ترجمه گوگل]بنابراین در بسیاری از جاها مرسوم شده است که جماعت به خود دعاشناسی ملحق شوند، خواه خوانده یا خوانده شوند
[ترجمه ترگمان]از این رو در بسیاری از جاها رسم است که جماعت به خود ملحق شوند، خواه خوانده شوند و خواه خوانده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Share of a time you gave God your personal doxology when you found His point.
[ترجمه گوگل]زمانی را به اشتراک بگذارید که وقتی نظر او را پیدا کردید، آموزه شناسی شخصی خود را به خدا دادید
[ترجمه ترگمان]از زمانی که نکته او را پیدا کردید صحبت را با او به اشتراک بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In some countries, Germany especially, people make the sign of the cross at the first part of the doxology, considering it as chiefly a profession of faith.
[ترجمه گوگل]در برخی از کشورها، به ویژه آلمان، مردم در بخش اول دعاشناسی علامت صلیب می‌زنند و آن را عمدتاً یک پیشه ایمان می‌دانند
[ترجمه ترگمان]در بعضی کشورها، به خصوص آلمان، مردم نشانه صلیب را در قسمت اول of، در نظر گرفتن آن به عنوان یک حرفه ایمان، می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستایش (اسم)
eulogy, praise, accolade, adoration, worship, veneration, approbation, endorsement, commendation, laud, approval, backing, doxology, laudation, encomium

سرود نیایش (اسم)
doxology

تمجید (اسم)
praise, ploy, glorification, exaltation, doxology, laudation, plaudit

عبارت تسبیحی (اسم)
doxology

انگلیسی به انگلیسی

• hymn to god, song of praise

پیشنهاد کاربران

بپرس