1. the downy surface of a ripe peach
سطح کرک دار هلوی رسیده
2. the downy touch of her hand
تماس نرم دست های او
3. Downy lips make thoughtless slips.
[ترجمه گوگل]لب های پرزدار لغزش های بی فکری ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان] لب های \"downy\" چرت و پرت میگن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] لب های \"downy\" چرت و پرت میگن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The downy chicks are often perfectly camouflaged to merge with surrounding lichen.
[ترجمه گوگل]جوجه های کرکی اغلب کاملاً استتار می شوند تا با گلسنگ اطراف ادغام شوند
[ترجمه ترگمان]جوجه های کرک دار اغلب به صورت کاملا استتار شده و با گلسنگ اطراف ادغام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جوجه های کرک دار اغلب به صورت کاملا استتار شده و با گلسنگ اطراف ادغام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The entire leaf is covered in fine, downy hair, keeping it water-repellent.
[ترجمه گوگل]کل برگ پوشیده از موهای ریز و کرکی است و آن را ضد آب نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]کل برگ با موهای نرم و نرم پوشیده شده است و باعث دافع آب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کل برگ با موهای نرم و نرم پوشیده شده است و باعث دافع آب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. And on the branch beside it is a downy chick.
[ترجمه گوگل]و روی شاخه کنارش یک جوجه کرکی است
[ترجمه ترگمان]و روی شاخه کنار آن یک جوجه کرک دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و روی شاخه کنار آن یک جوجه کرک دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Resemble the lamplight with general and downy sunshine, the antependium with natural qualitative hemp, the cany chair of reservation of of primitive simplicity.
[ترجمه گوگل]شباهت به نور لامپ با نور خورشید عمومی و پر از ریزش، تاقچه ای با کنف طبیعی با کیفیت، صندلی کانکسی که دارای سادگی ابتدایی است
[ترجمه ترگمان]نور چراغ را با نور آفتاب و نور نرم و نرم، the با بوته شاهدانه طبیعی، و صندلی راحتی of از سادگی اولیه، روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نور چراغ را با نور آفتاب و نور نرم و نرم، the با بوته شاهدانه طبیعی، و صندلی راحتی of از سادگی اولیه، روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is effective for following disease categories: downy mildew, anthracnose etc.
[ترجمه گوگل]برای دسته بندی بیماری های زیر موثر است: سفیدک کرکی، آنتراکنوز و غیره
[ترجمه ترگمان]این روش برای طبقه بندی بیماری های زیر موثر است: کپک نرم، کپک، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این روش برای طبقه بندی بیماری های زیر موثر است: کپک نرم، کپک، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Colour wants downy: The colour both neither of the study wants too boast eye, should not be too dim again, and ought to take downy and tonal polychromy .
[ترجمه گوگل]رنگ پرزدار میخواهد: رنگی که هر دو هیچ کدام از آنها چشمهایشان را زیاد نمیخواهند، نباید دوباره خیلی تیره باشند و باید چند رنگی و رنگآمیزی رنگی را از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]رنگ رنگ باید کرک دار باشد: رنگ هر دو نه اتاق مطالعه مستلزم آن است که بیش از حد ضعیف باشد و باید کرک دار و tonal را بردارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رنگ رنگ باید کرک دار باشد: رنگ هر دو نه اتاق مطالعه مستلزم آن است که بیش از حد ضعیف باشد و باید کرک دار و tonal را بردارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Of easy wind and downy flake.
[ترجمه گوگل]از باد آسان و پوسته پوسته
[ترجمه ترگمان]به خاطر باد نرم و کرک کرک دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به خاطر باد نرم و کرک کرک دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Peach skin is downy or fuzzy; smooth-skinned peaches are nectarines .
[ترجمه گوگل]پوست هلو پرزدار یا تیره است هلوهای با پوست صاف شلیل هستند
[ترجمه ترگمان]پوست هلو یا هلو یا فازی است؛ هلو صاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پوست هلو یا هلو یا فازی است؛ هلو صاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The downy mildews of medical and poisonous plants in Xinjiang grassland were systematically classified.
[ترجمه گوگل]کپک های کرکی گیاهان دارویی و سمی در علفزار سین کیانگ به طور سیستماتیک طبقه بندی شدند
[ترجمه ترگمان]بافت کرک دار گیاهان دارویی و سمی در مرتع جین جیانگ به طور سیستماتیک طبقه بندی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بافت کرک دار گیاهان دارویی و سمی در مرتع جین جیانگ به طور سیستماتیک طبقه بندی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. During the fifth month, downy hairs ( lanugo ) cover the Body and the skin becomes less transparent.
[ترجمه گوگل]در ماه پنجم، موهای پرزدار (lanugo) بدن را می پوشانند و پوست کمتر شفاف می شود
[ترجمه ترگمان]در طول ماه پنجم، موهای کرک دار بدن را پوشش می دهند و پوست کم تر شفاف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در طول ماه پنجم، موهای کرک دار بدن را پوشش می دهند و پوست کم تر شفاف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She curled into the downy softness of the bed and drifted into sweet oblivion.
[ترجمه گوگل]او در نرمی پرزخم تخت فرو رفت و به فراموشی شیرین فرو رفت
[ترجمه ترگمان]به نرمی روی تخت نرم تخت خم شد و به فراموشی شیرین فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نرمی روی تخت نرم تخت خم شد و به فراموشی شیرین فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید